تیم ملی امید فوتبال ایران که چندی پیش در مرحله مقدماتی قهرمانی آسیا در رده سنی زیر 23 سال در دسته خود به سرگروهی نایل شد و به تبع آن به مرحله نهایی این پیکارها راه یافت، به چیزی بسیار مهمتر از کسب عنوان قهرمانی این مسابقات فکر میکند. مرحله پایانی این رقابتها در سال آینده (1401) با شرکت 16 تیم برتر قاره برگزار میگردد اما مهدی مهدویکیا فرجام نهایی کار امیدهای ایران در این آوردگاه را هدف دوم خود میانگارد و مقصود اصلی و وظیفه اول پیش روی امیدها را به دست آوردن مجوز شرکت در رقابتهای فوتبال المپیک 2024 میداند. مرحلهای که ایران طی 45 سال اخیر از راهیابی به آن بازمانده و اگر این حسرت در سال 2023 که بازیهای مقدماتی این المپیک برپا میگردد، استمرار یابد دوری ایران از فوتبال المپیکها 48 ساله خواهد شد که جای بسی افسوس و اندوه را خواهد داشت.
تشکیل یک تیم چند منظوره
از همان روزی که کیا پذیرفت رهبری تیم ملی زیر 23 سال را قبول کند، بنا و پایه کاریش را روی تشکیل تیمی گذاشت که دو سال بعد در شرایط سنی مقرر و البته بهترین کیفیت فنی باشد تا به این حسرت جانگداز پایان بخشد. او البته از پیکارهای انتخابی و نهایی فوتبال قهرمانی زیر 23 سال 2022 آسیا به عنوان میادینی تدارکاتی و مفید برای صیقل زدن به تیمش استفاده میکند و اگر شاگردانش در این مسیر قهرمان امیدهای آسیا هم شدند، فبها.
«کیا» در 43 سالگی نه آنقدر پیر است که حس و حال جوانانی با نیمی از سن خود را درک نکند و نه آنقدر جوان که قادر به مدیریت آنها و غربال بهترینها از میان خیل واجدان شرایط نباشد. «آکادمی فوتبال نوجوانان کیا» هم که خود آقا مهدی آن را چهار پنج سال پیش در تهران پایهگذاری کرد، بهترین حامل برای توانبخشی به تیم امید و تأمینکننده بخشی از پرسنل آنان بوده است. این امر زمانی نیاز و مناسبت بیشتری یافت که کیا تصمیم گرفت به جای تشکیل یک تیم زیر 23 سال تیمی با معدل سه سال جوانتر بسازد تا برایش به صورت چندمنظوره کار کند. با این روال و بافت و جوهره، نفرات منتخب کیا با سنی عمدتاً زیر 20 سال هم توانستهاند برای دیدارهای عاجل پیشرو و بخصوص مرحله نهایی پیکارهای قهرمانی امیدهای 2021 آسیا به تیم ایران سرویس بدهند و هم در سالهای 2023 و 2024 آنقدر پیر نباشند که نتوان از آنها در مراحل مقدماتی و نهایی پیکارهای انتخابی المپیک پاریس سود جست.
کیا البته روی جوانترهای پختهتری مثل یاسین سلمانی هافبک تهاجمی تکنیکی و گلزن باشگاه سپاهان حساب باز کرد و از آنها هم سود جست اما تکیه و نگاه اول او بر جوانترهایی بوده است که از حالا تا «پاریس 2024» میتوانند (و باید) در کنار او باشند و به تیم ملی امید بیشترین خدمات را دارند، اکثر نفرات انتخابی کیا مثل سلمانی پیشینه شرکت کم یا زیاد در لیگ برتر کشور را دارند و به تبع آن از تجربه کافی بهره میگیرند و با این سلاح، زیر فشار دیدارهای مهم المپیکی کمر خم نخواهند کرد و اگر هم روزی تسلیم شوند، به آسانی نخواهد بود و تا لحظه آخر خواهند جنگید و فقط زمانی میبازند که حریفانشان واقعاً برتر باشند.
از متخلف تا درستکار
کیا در سالهای اخیر برخوردهای متفاوتی را با آکادمی خود دیده است. او در ابتدا به خاطر راهاندازی یک آکادمی مدرن و کارآمد به مقصد پرورش نوجوانان تحسین شد و خیلیها گفتند او میتواند نفرات بعدی تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و به تبع آن «امیدها» را شناسایی و تربیت کرده و راهی ترکیب این تیمها کند. در عین حال در رقابتهای سال پیش نوجوانان قهرمانی تهران «آکادمی کیا» که با همین نام در این پیکارها حضور یافته بود، به تقلب و استفاده از بازیکنان غیرمجاز متهم و به همین سبب از عنوان اولیاش خلع شد. در محاسبات و ملاحظات ثانویه تیم کیا از اتهامات فوق مبرا و مجدداً صاحب عنوان قهرمانی شناخته شد اما هرگز توضیح داده نشد که چه عواملی حکم به متخلف بودن کیا و شاگردانش داده و کدام فاکتورها این اتهامات را پاک کرده و کیا را دوباره درستکار جلوه داده است.
از ردههای پایه بانک ملی تا ردههای مختلف هامبورگ
آنچه تردیدی درباره آن وجود ندارد، این مسأله است که «کیا» در شناسایی و محیط و مشخصههای شغل فعلیاش یک فرد شایسته است و این بار پرچم به دست یک دردآشنا و مرد کاربلد سپرده شده است. ممکن است او در جریان مسابقات برخی تصمیمهای اشتباه بگیرد و بعضی تعویضهایش اثر لازم را نگذارد و به لحاظ فنی لغزشهایی داشته باشد اما مردی است که هم به سبب 12 سال سابقه بوندسلیگاییاش با ویژگیهای کار در سطح بینالمللی آشنا است و هم با پیشینه طولانیاش در زمینه کار در ردههای سنی پایه روشهای مؤثر در این زمینه را نیک میشناسد.
کیا خودش بیش از 30 سال پیش در تیمهای «پایه» باشگاه (اینک منحل شده) بانک ملی شاگرد مربیان لایق و زحمتکشی مانند علی دوستیمهر و یعقوب حاصلی بود و با درخشش در تیمهای نوجوانان و جوانان همین باشگاه به درجاتی رسید که حتی در 15 سالگی به تیم بزرگسالان بانک ملی راه یافت. پرسپولیس همان موقع وی را دید و پسندید و صید کرد و کیا در 17 سالگی نه تنها بال راست تقریباً ثابت سرخهای تهرانی شد، به تیم ملی بزرگسالان هم راه یافت و آن گل معروف از فاصلهای حدود 40 متر را طی دیدار ایران با چین در سال 1997 در دور مقدماتی جام جهانی 1998 به ثمر رساند.
او پس از درخشش در مرحله نهایی این جام به لیگ آلمان رفت و «موشک» هامبورگ شد و در اینتراخت فرانکفورت هم درخشید و ماهها قبل از احداث آکادمی به نام خودش در تهران سرمربی تیم نوجوانان هامبورگ هم شد. بنابراین مردی حالا امیدهای ما را رهبری میکند که اگر هر چیز را هم نداند، زبان کار کردن با جوانترها و ابزار و راههای گرفتن بهترین بازیها را از آنها به خوبی بلد است.
این بار «دقیقه نودی» نیستیم
اینها به معنای بسیار نزدیک شدن ما به المپیک بعدی و قطعیت راهیابیمان به «پاریس 2024» نیست و برعکس این مقصد برای فوتبال کلاً بی در و پیکر ما همچنان هدفی در دوردست است اما به نظر میرسد پس از رویکرد به زوج «حبیبی – ذوالفقارنسب» برای المپیکهای 1992 و 1996، استفاده اگون کوردس آلمانی برای المپیک 2000 و بهرهگیری از محمد مایلی کهن (و سپس حسین فرکی) در راه المپیک 2004، روی آوردن به وینگو بگوویچ کروات (ولی ایرانیزه شده!) به قصد راهیابی به المپیک 2008 و رویکرد به علیرضا منصوریان و محمد خاکپور برای دو المپیک بعدی (2012 و 2016) این بار انتخاب مناسبتری داشتهایم.
مطلوبتر از این جهت که هم خود کیا آیینهای این کار را میشناسد و هم به سبب شروع فعالیتهایش از سه سال مانده به المپیک بعدی وقت کافی برای رسیدن به بهترین ترکیبها و وضعیتها را دارد. شاید هم این بار کار ما ثمر ندهد و باز به المپیک نرویم اما در آن صورت این دلخوشی و مرهم قبلی را خواهیم داشت که هم از مربی خوبی استفاده کردهایم و هم برخلاف رسم و رسوم معمولمان در «دقیقه نود» وارد عرصه کارزار نشده و یک «پیش فصل» و دوره تدارکات بسیار طولانی داشتهایم.