به گزارش مردم فردا،در جریانِ مراسم افتتاحیه، مجریِ برنامه میخواهد شهرام ناظری را روی صحنه دعوت کند. مجری شروع میکند به تعریف و تمجید با القابی که پرتکرارترینش «شوالیه» است. مجری میخواهد بزرگی و اهمیتِ شخصیتی مانند شهرام ناظری را نشان دهد؛ از این رو گمان میکند که پیشوندِ «شوالیه» بهترین دستاویز است.
شهرام ناظری میرود و سخن میگوید. نوبت به حسین علیزاده میرسد. علیزاده حرفهای جالبی برزبان جاری میکند. حرفهایی که برای حاضران تازگی دارد: «شهرام ناظری خودش هنرمند بزرگی است و نیازی به لقب «شوالیه» ندارد. خود فرانسویها به ما میخندند وقتی میبینند هنرمندمان را با لقبی صدا میزنیم که آنها به ما دادهاند.»
همین چند جمله نشان از نگاهِ متفاوتی دارد که فقط از حسین علیزاده برمیآید.
شهرام ناظری خودش هنرمند بزرگی است و نیازی به لقب «شوالیه» ندارد. خود فرانسویها به ما میخندند وقتی میبینند هنرمندمان را با لقبی صدا میزنیم که آنها به ما دادهاند.
حسین علیزاده
نامِ برخی از هنرمندان آنقدر بزرگ است که نیاز به هیچ پیشوند و پسوندی نداشته و ندارند. یکی از این نامها حسین علیزاده است. کسی که موسیقی ایران نامش را هرگز فراموش نخواهد کرد. او را به نوآوریهایش میشناسند؛ به آثارِ شاخص و متفاوتش.
البته که نوآوریهای علیزاده در سایهی تسلطش به سُنت و اصالتها شکل گرفته است. او بارها در صحبتهایش روی این نکته تاکید کرده که هنرمندانِ جوانِ عرصه موسیقی ایرانی باید قبل از هر چیز بر ردیفهای موسیقی دستگاهی ایران مسلط شوند. چرا که از دلِ همین ردیف و از دلِ همین اصالتها است که راههای نو پدید میآیند.
علیزاده خوب میدانست که نباید تکرارِ کسی باشد. سالها آموخت و زانوی ادب در مقابل بزرگانِ بسیاری بر زمین کوبید؛ در نهایت اما شیوهی خودش را در پیش گرفت.
سازِ علیزاده را هر کجا بشنوید، امضایش پایِ صدایش هست. هر کجا بشنوید خیلی زود متوجه میشوید که این صدای سازِ علیزاده است. رسیدن به این نقطه از نوازندگی کارِ یک عمر است. علیزاده اما خیلی زود به شیوهی خودش در نوازندگیِ تار رسید.
سازِ علیزاده را هر کجا بشنوید، امضایش پایِ صدایش هست. هر کجا بشنوید خیلی زود متوجه میشوید که این صدای سازِ علیزاده است. رسیدن به این نقطه از نوازندگی کارِ یک عمر است. علیزاده اما خیلی زود به شیوهی خودش در نوازندگیِ تار رسید.
در آهنگسازی هم همین راه را ادامه داد. تلاش کرد تا فضاهایی تازه را تجربه کند. موسیقی ملل دیگر را مطالعه کرد و هر کجا لازم بود در آثارش از علم موسیقی جهانی بهره برد. در دلِ موسیقیِ سنتی ایران که تکصدایی است؛ تلاش کرد تا موسیقی چند صدایی را به گوشِ مخاطبان برساند.
شاید علیزاده نخستین هنرمندِ موسیقی ایرانی بود که قطعهای برای دونوازیِ تار نوشته است. به یاد بیاورید آلبوم «شورانگیز» و آن دونوازیِ مشهور با ارشد تهماسبی را...
وقتی نگاهی به لیستِ آلبومهای حسین علیزاده میاندازیم، متوجه میشویم که بیشتر آثار او را موسیقی بیکلام تشکیل میدهد. او آلبومهای بسیاری را به صورت دونوازی و بیکلام خلق و منتشر کرده است.
موسیقی بیکلام درست همان جایی است که در موسیقی ایرانی جایش خیلی خالی بود. در موسیقی ایرانی خواننده و کلام نقش مهمی دارند. علیزاده اما تلاش کرد تا نقش ساز و موسیقی را پررنگتر کند. به انصاف هم که در این مسیر موفق بود.
علیزاده از پیشگامانِ موسیقی بیکلام در ایران است. شکی نیست که حاصلِ تلاشهای علیزاده است که امروز به ثمر رسیده است. شاید تا همین دو دهه پیش، تصورش هم دشوار بود که روزی برسد که موسیقی بیکلام مخاطبان بسیاری داشته باشد.
خوشبختانه امروز شاهدیم که موسیقی بیکلام مخاطبان بسیاری دارد و در طول سال هم کنسرتهای بیکلام بسیاریِ در تهران و شهرستانها برگزار میشود.
البته هر بار که علیزاده با خوانندهای همکاری کرده، حاصلش در موسیقی کشورمان ماندگار شده است. آثاری که او برای خانم پریسا ساخت در خاطرهها ماندهاند. شاهکاری به نام «شورانگیز» را با آواز شهرام ناظری اجرا کرد. آلبومهای «فریاد» و «بیتو به سر نمیشود» با آوازِ محمدرضا شجریان نامزدِ دریافت جایزه گِرمی شدند.
آلبوم دیگری هم در کانامهی حسین علیزاده هست که آن هم نامزدِ جایزه گِرمی شده است؛ «به تماشای آبهای سپید.» این آلبوم حاصل همکاری علیزاده با زندهیاد ژیوان گاسپاریان است.
فارغ از موزیک و تاثیراتِ فنیِ حسین علیزاده در عرصه موسیقی، اندیشهی او هم به شدت قابل تامل است. وقتی میخواهند به علیزاده نشانِ «شوالیه» بدهند، او نمیپذیرد! نامهای خطاب به سفارت فرانسه مینویسد و از آنها تشکر میکند ولی دلایلی به شدت قابل تامل را برای نپذیرفتن بیان میکند.
فراموش نکنیم که بسیاری از هنرمندانِ سراسرجهان با شور و شوق و هیجان میروند و نشانِ شوالیه را از دولت فرانسه دریافت میکنند. نشانی که بیش از 50 سال قدمت دارد.
من ضمن قدردانی از مسئولان کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.
به این چند جمله دقت کنید: «من ضمن قدردانی از مسئولان کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.»
به راستی چگونه است که هنرمندی به چنین درجهای از درک و دریافت از جهانِ اطراف خود میرسد. درکی که او را از هر نشان و پیشوند و پسوندی بینیاز میکند. درکی که به او اجازه نمیدهد سربازِ فرهنگی هیچ کجای جهان، به جز مردمانِ کشورش باشد.
دیروز یکم شهریور و زادروز حسین علیزاده بود. نعمت بزرگی است برای هنر و موسیقی ایران. باشد که قدر او را بیشتر بدانیم.