در نگاه اول علی (هوتن شکیبا) هم یکی از مردم همان محله است. محلهای پرت و دور اُفتاده و نکبتی در جاییکه انگار آخر دنیا است. لاتِ بیسر و پا و بیمصرفی که تفریحش کفتربازی است و زندگی زناشوییاش هم محدود به کتک زدن راحله میشود. اما نرگس آبیار خیلیزود و به شکل هوشمندانهای این تصور ما را به چالش میکشد. قربان صدقه رفتنهای علی برای آشتی با راحله بعد از فرار کردن از دست طلبکاران ریاکارانه نیست. صداقت عمیقی در آن موج میزند و بیانگر این نکته است که علی راحله را از صمیم قلب دوست دارد. این شاید مهمترین تفاوت علی با سایر مردان آن محلهی آخرالزمانی باشد.
به گزارش مردم فردا،علی برخلاف جلال (بهرام رادان) ذات خرابی ندارد. او بیشتر محصول شرایطی است که در آن بزرگ شده است. اگر خشن، ناجور و بیادب است، تقصیر خودش نیست. جبر زمانه و شرایط زیستی که در آن رشد کرده او را به این شکل بار آورده است.
♦️بازی هوتن شکیبا
هوتن شکیبا بدونشک یکی از سرمایههای بازیگری در سینمای ایران است. بازیگری توانا و منعطف که قادر است هر نقشی را درست از کار در بیاورد. او که با بازی در نقش حبیب سریال «لیسانسهها» خیلیزود به شهرت رسید، در سالهای اخیر توانسته طیف متنوعی از نقشها را بهخوبی ایفا کند و تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران شود. بازی او در نقش علی فیلم «ابلق» یکی از بهترین نقشآفرینیهای او در سالهای اخیر است.
شکیبا در این فیلم توانسته نقش جوانی لات و بی سر و پا که قلب مهربانی دارد را بهخوبی ایفا کند. او با ساختن لحن مناسبی که دقیقاً شبیه به جوانان زورآباد است و نگاههایی که توحش و محبت توامان در آن موج میزند، از علی یک کاراکتر چندوجهی ساخته که احساس نفرت و شفقت را همزمان در تماشاگر برمیانگیزد. بازی او در این فیلم به مراتب سختتر از ایفای نقش عبدالحمید ریگی در «شبی که ماه کامل شد» است. چراکه شکیبا در «ابلق» باید کاراکتری را بازسازی کند که مابهازای بیرونی دارد و ناخودآگاه با نمونههای واقعی و بیرونی قیاس میشود. میتوان گفت که هوتن شکیبا در این فیلم موفق شده یکی از متفاوتترین لاتهای سینمای ایران را خلق کند. لاتی که خشونت و عطوفت را هم زمان دارد و همین موضوع او را از دیگر شخصیتهای مشابه در سینمای ایران متمایز میکند.