به گزارش مردم فردا،فاروق آزادیان نوازنده و آهنگساز گفت: موسیقی فیلم یا موسیقی متن به موسیقی اطلاق میشود که منحصراً برای یک فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی نوشته شده و بخشی ازمجموعه صداهای ضبط شده بر روی یک فیلم است، موسیقی فیلم یک گرایش مجزا در هنر موسیقی بهشمار میآید و قدمت آن به مقطع پیدایش هنر سینما بازمیگردد، موسیقی فیلم واصف موسیقایی از موقعیت و روند یک داستان است و نقش بسزایی در تکامل هیجانات و احساسات یک اثر نمایشی بازی میکند.
هم پوشانی نقطه عطف سینما و آغاز موسیقی فیلم
به گفته آزادیان، شاید بتوان نقطه عطف تاریخ سینما و تولد موسیقی فیلم را از یکدیگر جدا ندانست و این بازمیگردد به روزی که برادران لومیر اولین نمایش عمومی خود را برگزار کردند، در ۱۸۹۵ میلادی آنها عدهای را برای تماشای نمایش خود در پاریس دعوت کردند به هنگام نمایش از یک پیانیست هم دعوت شده بود و این نوازنده کارش اجرای موسیقی در پسزمینه فیلم بود.
او میگوید: تقریباً هیچ یک از نظریهپردازان سینما، این هنر را به صورت مطلق صامت به حساب نیاورده و عملکرد موسیقی در کنار فیلم همیشه حاکی از یک نوع نیاز بودهاست. هر چقدر قواعد کلاسیک سینما شکل میگرفتند، موسیقی نیز به عنوان یک عامل مؤثر بیانی به وجود خود تحکیم میبخشید.
جایگاه و اهمییت موسیقی فیلم
این آهنگساز میگوید: در مورد جایگاه این هنر و منزلت آن بحثهای فراوانی وجود دارد، بعضی از منقدین از دستهای از این آثار به قوت یاد میکنند بعضی دیگر از آنجا که موسیقی کلاسیک را بیش از هر شکل دیگر موسیقایی در سینما میشنوند موسیقی فیلم را برداشتی از موسیقی کلاسیک اواخر سده بیستم میدانند.
آزادیان گفت: برخی منتقدین، اما مجموعه موسیقی فیلم را کمارزش میخوانند آنان معتقدند آهنگسازان برجسته فیلم گاهی در طول یک سال برای سه یا چهار اثر سینمایی موسیقی مینویسند که این تعدد از کیفیت آثار آنان میکاهد، آنها بر این باورند که اکثر موسیقی فیلمها وامدار و اشتقاقی از آثار گذشته هستند.
به گفته آزادیان، از آنجایی که سینما هنری جامع است و از بسیاری فنون و هنرهای دیگر وام میگیرد طبعا در قیاس با هنرهای دیگر کیفیت و شکوه متفاوتی دارد و هر یک از هنرهای دیگر که در شکل گیری آن همکاری دارند خلاقیت هایشان باید به نوعی با یکپارچگی با مجموعه به نتیجه برسد، آنچه به عنوان یک تعریف از موسیقی فیلم نزد افرادی که آشنایی بیشتری با سینما دارند وجود دارد، با تعریف مخاطبین عادی سینما متمایز است در حقیقت آنچه زیر پوسته فیلم جریان دارد و به صورت موسیقی در آن لایهها فعالیت میکند در گوش ایشان کمتر شنیده میشود.
لزوم تناسب میان ساخت موسیقی با فرهنگ هر کشور
او میگوید: موسیقی هر کشوری باید متناسب با فرهنگ آن کشور طراحی و ساخته شود، بنابراین موسیقی تولید شده برای فرهنگ غرب در شرق شاید چندان کاربرد مناسبی ندارد.
موسیقی به مثابه یک اثر مستقل در عین پیوند داشتن با داستان فیلم
به گفته آزادیان، افراد بسیار زیادی طرفدار موسیقی هستند و از آن در مواقع مختلف استفاده میکنند، اما شاید اکثر ما ندانیم که موسیقی چه تاثیری بر مغز و بدنمان میگذارد با توجه به اینکه موسیقی بخش عظیمی از زندگی تعداد زیادی از ما را تشکیل میدهد، سینما قبل از اینکه مدیومی هنری باشد صنعتی آمیخته به رشتههایی است که هر کدام از آنها به تنهایی توان ارائه شدن و برقراری ارتباط با مخاطب را دارند، به عبارت دیگر موسیقی فیلم میتواند در عین پیوند با داستان سینمایی اثر مستقلی باشد که مخاطب حتی بدون دیدن آن تمام ارجاعات و درونیات آهنگساز را دریابد.
فرم، ریتم، ملودی، هارمونی فاکتورهای لازم برای موسیقی ماندگار
آزادیان در خصوص فاکتورهای لازم برای موسیقی ماندگار در قالب موسیقی فیلم گفت: لایت موتیف» یا «تم یادآور» یکی از قدیمیترین شیوههای بهکارگیری موسیقی در تاریخ سینماست، این شیوه آهنگسازی یکی از متداولترین تمهیدات موسیقایی است که باعث یکدستی یا پیوستگی بافت موسیقی کل فیلم میشود، آهنگساز یک تم اصلی را انتخاب میکند و همان تم را با واریاسیونهای مختلفی ارائه میکند. بدین ترتیب زیر بنای اصلی موسیقی فیلم یک تم اصلی است که در موقعیتهای مختلف چهرهٔ متفاوتی پیدا میکند.
به گفته آزادیان، واژه فرم در لغت به معنای شکل و ساختار و نظام…است دو در موسیقی به نظام ایدههای موسیقایی در واحد زمان گفته میشود، موسیقی فقط در قالب زمان موجودیت میابد، قالبی که در آن صداها آغاز میشوند، دگرگون میشوند و تکرار میشوند و پایان میپذیرند.
این آهنگساز گفت: ریتم و حالتهای مختلف آن در تمام عناصر طبیعی و اتفاقات و انرژیهای آزادشده در محیط پیرامون و نیز حتی در مفاهیم و تصورات ذهنی نفوذ دارد. هرچیزی که وجود دارد از ضربآهنگی درونی تشکیل شده و همچنین در روند تکامل درگیر ریتمهای بیرونی نیز میگردد و در نهایت مجموعههای منظم بزرگتری را شکل میدهند. این ریتمها از انرژیهایی برخوردار هستند که در صورت همخوانی با ریتمهای پیرامون در یکدیگر تافته شده و انرژیهای همسوی بزرگتری را آزاد میکنند و نیز اگر با یکدیگر همسویی و همخوانی نداشته باشند درصورت مواجهه قطعاً به یکدیگر آسیب میزنند و در روند حرکت یکدیگر اختلالاتی ایجاد میکنند.
به گفته این نوازنده، جریان ملودی در موسیقی همواره به جهتی بوده است که تماما در جهت اثر بخشی بر روح و به چالش کشیدن فکر باشد، ملودیهای کوتاه، کامل و اثر گذار که معمولا از ۲ یا چند میزان فراتر نمیروند، سادگی شاید میتوان گفت مهمترین اصل در ملودی نویسی میباشد، ویژگی ملودی هابسته به ژانر و سبک موسیقی فیلم متفاوت است.
آزادیان گفت: علم هارمونی نظارت میکند بر عمل حل شدن آکوردها و اجزه میدهد تا ملودی (معمولا با یک فرود یا یک صعود) به حیات خود ادامه دهد، هارمونی موسیقی رو کامل میکنه و بهش شکل میده و بر تمام اتفاقات و جریانات زیرایی نظارت میکند تا هیچ نتی در ملودی غلط نواخته نشود.