به گزارش مردم فردا، قتل خونین، پایانکار مزاحمتهای دنبالهدار یک راننده کامیون ایرانی برای زن و شوهر ایرانی ساکن سیاتل آمریکا بودکه مدتها آنها را تعقیب میکرد و پلیس نیز از این ماجرا مطلع بود.
پرونده این جنایت با خودکشی قاتل بسته شد. پدر یکی از قربانیان که از اساتید دانشگاه علوم پزشکی البرز است، جزئیات این جنایت را روایت کرده است. زهره صادقی ۳۳ساله و محمدمیلاد ناصری۳۵ ساله زن و شوهری هستندکه مدتی پیش توسط رانندهکامیون ایرانی به نام رامین و با سلاحگرم کشته شدند. زهره مهندس نرمافزار و در دانشگاه واشنگتن سیاتل تحصیلکرده بود. میلاد هم مهندسی نرمافزار خوانده و از ژانویه ۲۰۲۲ در شرکت آمازون مشغول به کار بود و سابقه فعالیت درگوگل را هم داشت. آنها سال ۲۰۱۱ و پس از مهاجرت به آمریکا ازدواجکردند. بر اساس شواهد، رامین اولینبار اواخر سال ۲۰۲۱ در یک چت روم اینترنتی مختص فارسیزبانان با زهره آشنا شد. زهره، مجری یک پادکست و رامین هم از شنوندگان او بود. بهگفته رئیس پلیس ردموند، رامین تماسهای تلفنی تهدیدآمیز خود را از همان زمان آغازکرد. بهگفته زهره، رامین او را به آتش زدن خانهاش تهدیدکرده وگفته بود دست از تعقیبش برنمیدارد. تعقیبها سرانجام زهره را وادارکرد تا موضوع را با پلیس در میان بگذارد. به اعلام پلیس ردموند، در ماه ژانویه رامین روزی بیش از ۱۰۰بار با زهره تماس میگرفت. درل لو، رئیس پلیس شهر ردموند در ایالت واشنگتنگفت پلیس از مدتها پیش دنبال رامین بود، اما کامیون او را پیدا نمیکرد، چون کامیون در تگزاس و هزارانکیلومتر دورتر از ردموند ثبت شده بود. به حکم دادگاه، رامین حق نزدیک شدن به زهره را نداشت، اما پلیس نتوانسته بود حکم را به دست رامین برساند تا زمانیکه بهگفته پلیس ردموند، بدترینکابوس ممکن برای این زن و شوهر رقم خورد. بهگفته پلیس، شب حادثه وقتی رامین وارد خانه آنها شد، مادر زهره درخانه بود، اما موفق شد از مهلکه فرارکند و ساعت ۱و ۴۵ دقیقه با پلیس تماسگرفت. پلیس زمانی به صحنه رسیدکه محمدمیلاد نیمهجان بود. پلیس سعیکرد او را احیاکند، اما دقایقی بعد فوتکرد. پلیس سپس با جسد زهره و رامین مواجه شدکه خونآلود روی زمین افتاده بودند.رئیس پلیس ردموند در نشستی خبریگفت:« این بدترینکابوس هر قربانی، هرکارآگاه و هر رئیس پلیس است.»
محمدحسن ناصری، فوق تخصص جراحی قلب و پدر محمدمیلاد که حالا سیاهپوش پسر و عروسش است، میگوید:«مزاحمت این فرد با وجود مراجعه مکرر به پلیس، مراجع قضایی، تشکیل پرونده و صدور حکم قضایی برای بازداشت او، هیچکدام باعث نشد تا مزاحم دست از آزارشان بردارد. به توصیه پلیس بچهها دور خانه دیوار چوبیکشیدند، دوربینگذاشتند و فنس خانه را هم تغییر دادند. همسایههاگفتند او سه روز با وانت قرمز رنگش در حوالی خانه میلاد دیده شده، اما پلیس اقدامی انجام نداده بود. شب حادثه، میلاد و زهره در طبقه دوم و مادر عروسم در طبقه اول بود. او به عادت همیشه وضوگرفت تا بخوابدکه متوجه حضور فردی پشت پنجره شد. میلاد و زهرا را صدا زد. در همین حین، مهاجم با لباس وکفش شبه نظامی وارد خانه شد. وقتی میخواست به طبقه دوم برود، میلاد با جلب توجه مهاجم، باعث شد تا مادر زهره از مهلکه فرارکند. او نیز با رفتن به خانه یکی از همسایهها درخواستکمککرد. میلاد در طبقه اول و عروسم هم چون کمرش را عملکرده بود و نمیتوانست حرکتکند، در طبقه دوم با گلولهکشته شدند. پلیس ۱۵ دقیقه بعد به صحنه قتل رسید. چهار تیر شلیک شد و به نظر میرسد ضارب به دلیل نداشتن مشاعر درست، با تیر چهارم خودکشی کرده است. میلاد به دلیل هوش سرشار همیشه موقعیت ممتازی داشت، چه وقتی که قاری قرآن بود، شعر میگفت، موسیقی مینواخت یا کار خیر میکرد.»