به گزارش مردم فردا،آیین رونمایی از آلبوم و کتاب «زخمه های جاودانه استاد فرهنگ شریف» شب گذشته یکم اسفند 1402 از ساعت 18 در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. این اثر به همت موسسه آوای مهربانی با مدیریت افسانه طوسی و با پژوهش و نگارش سلمان سالک رونمایی شد. همچنین خوشنویسیِ طرح جلد این آلبوم به قلم یدالله کابلی است.
در ابتدای این مراسم مستندی درباره فرهنگ شریف ساخته مهدی حیدری پخش شد. مجری این برنامه سیدعباس سجادی بود که همچون بیشتر برنامههای تخصصی عرصه موسیقی، اجرای این برنامه را هم برعهده داشت.
یکی از بخشهای جالب این برنامه، پخشِ بخشی از یک اجرای خصوصی، ضبط شده در سال 1992 در امریکا بود. اجرایی که به ساز و آوازی از زندهیادان محمدرضا شجریان و فرهنگ شریف اختصاص داشت. این اجرا برای نخستین بار پخش میشد.
در ادامه نوبت به سخنرانی حسین علیزاده درباره فرهنگ شریف رسید. در ادامه متن صحبتهای حسین علیزاده را میخوانید:
شریف موسیقی را نقاشی میکرد
حسین علیزاده: برخی اسمها از اول درست گذاشته میشود؛ فرهنگ شریف. همسر او مانند کسی بود که شمعی را فروزان نگهمیداشت.
مسیر رسیدن من از خانه به مدرسه و برعکس، از کوچه پس کوچههای سمتِ بازار تهران میگذشت. آن زمان برنامهای در رادیو بود که به پخش تکنوازی اختصاص داشت. در این برنامه معمولا ساز شریف پخش میشد؛ البته دیگر نوازندگان هم بودند. من از بچگی وقتی که از این کوچه پس کوچهها میگذشتم تا به بازار برسم، از هر خانهای پنجرهها باز بود و بوی عطرِ غذا میآمد که همراه بود با صدای رادیویی که سازِ فرهنگ شریف را پخش میکرد.
در خاطرات من عطر ساز شریف هست. از طرف همه ملت ایران(البته من کی باشم که این حرف را بزنم-باخنده میگوید) از همسر فرهنگ شریف تشکر میکنم که عشق جاودانهای به استاد شریف دارند که باعثِ روشن نگه داشتنِ شمع شریف میشود.
در تاریخ موسیقی ایران از نظر تحلیلهای دقیقی که مسیر را برای ما روشن کند، فقیر هستیم. از وقتی که موسیقی حمایت میشود، برخی از بزرگان موسیقی به دربار راه مییابند. بعدها آرام آرام و از اواخر دوره قاجار، حفظ موسیقی خیلی اهمیت پیدا کرد. این همان چیزی است که هنوز هم زیادی اهمیت دارد! یعنی ما همواره باید در اندیشه از دست دادن موسیقی و تلاش برای حفظ آن باشیم. به صورت اغراق آمیزی این اتفاق در ردیف موسیقی ایرانی افتاد. در دورهای که آقای قطبی رئیس رادیو تلویزیون بود، سخاوتمندانه بودجهای اختصاص دادند تا جایی به نام مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تشکیل شد.
در دورهای که به موسیقی توجه شد، باید دید که وضعیت موسیقی در جامعه چطور بوده است؟ ردیفها و دستگاهها مربوط به چیزی بوده که در کلاسها اتفاق میافتاده است. یعنی اینگونه نبود که مردم همه ردیفها را بشناسند. اگر کتاب از صبا تا نیما را مطالعه کنید، در آنجا اشاره شده که موسیقیهای مردمی در آن زمان خیلی سطح پایین بوده است و البته به طور همزمان یک سری کلاس خاص وجود داشته که برخی برای حفظ موسیقی تلاش کردهاند.
اینکه چطور موسیقی ردیف با جامعه ارتباط پیدا میکند؟ راهش از طریق رادیو بود. شاگردان وزیری مانند روحالله خالقی و صبا، کسانی هستند که کار بزرگی انجام دادند. وقتی رادیو به ایران میآید، باید آثاری از رادیو پخش میشد که رابطه تنگاتنگی با مردم پیدا میکرد. حالا اگر همان موسیقیهای سرکلاسها را از رادیو پخش میکردند، آیا با مردم ارتباط خوبی پیدا میکردند؟
هنر زمانی ارزش پیدا میکند که اثرش برای عام و خاص باشد. خوشبختانه در آن زمان کسانی در رادیو فعالیت میکنند که اتفاقا خیلی نگاهِ روشنفکرانهای داشتهاند. اینکه در آن زمان ارکسترهایی بیایند و با تکیه بر ریشه موسیقی ایرانی، آثاری به مردم ارائه کنند که برای عامه آنها جذاب و شنیدنی باشد.
تار که به عنوان ساز ملی ایرانیان شناخته میشود، تنوع زیادی دارد و نوازندگان بسیاری در طول تاریخ این ساز را نواختهاند. اگر میخواهید با مردم ارتباط داشته باشید، باید ریشههای فرهنگی را بشناسید و البته طوری ساز بزنید که به دل مردم هم بنشیند.
بزرگان زیادی در تارنوازی داشتیم که صدای نواختنِ هر کدام را میشنیدم، مشخص بود که این ساز را چه کسی نواخته است. فرهنگ شریف برای مردم موسیقی را نقاشی میکرد. ساز شریف پر از رنگ است.
شریف از شاگردانِ شهنازی بود و جالب اینکه شهنازی همیشه به اینکه شاگردی چون شریف داشته فخر میکرد. اینکه شاگرد شهنازی باشید و بخواهید به شیوه و سبک نواختنِ خودتان برسید، کار بسیار دشواری است.»
از 60 ساعت تکنوازی به 7 ساعت رسیدیم
در ادامه این مراسم سلمان سالک درباره آلبوم و کتاب «زخمه های جاودانه استاد فرهنگ شریف» توضیحاتی ارائه کرد.
سلمان سالک گفت: قطعاتِ تکنوازیِ استاد شریف روی نوارهای هندیکم ضبط شده بودند. همان هندیکمهایی که کاستهای کوچکی داشتند و به صورت دیجیتال ضبط میکردند.
استاد شریف این آثار را در منزل و در جاهای مختلف ضبط کرده بود. برای بازپروریِ این آثار متاسفانه با مشکلاتی مواجه بودیم. این نوارها پخش نمیشد. مثل کاست نبود که بازشان کنیم و از چسبندگی خارج کنیم. در نهایت با کمکِ ریموند موسسیان و تدبیری که او اندیشید، مشکل این نوارها را حل کردیم.
در مجموعه 60 ساعت تکنوازی در 42 نوار ضبط شده بود که از بین آنها هفت ساعت برای انتشار انتخاب شد.
یکی دیگری از سخنرانان این مراسم حمیدرضا نوربخش خواننده و مدیرعامل خانه موسیقی بود.
علیزاده جایگاه شریف را مشخص کرد
حمیدرضا نوربخش: نسلی در مرکز حفظ و اشاعه پرورش یافتند که بنیانش بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران بود. این نسل هر کدام شخصیتهای بزرگی شدند. سبکها و شیوههای مختلفی پدید آمد و خیلیها را به سوی موسیقی کشیدند.
در دورهای از تاریخ موسیقی تندوتیز نوازی اسباب تفاخر نوازندگان بود. تا اینکه آلبوم صبحگاهی را استاد حسین علیزاده منتشر کرد و آنجا از فرهنگ شریف یاد کرده بود. علیزاده این اثر را تقدیم به شریف کرده بود. این کلام از زبان علیزاده بسیار مهم بود. چون جوانان آن زمان به فرهنگ شریف و شهنازها خیلی اهمیت نمیدادند. صحبت علیزاده پایانی بود بر این نگرشهای غلط و جایگاه شریف را به خوبی مشخص کرد.
همسر شریف عاشقانه او را دوست داشت. همسر آقای شریف میگفت که من به دنیا آمدهام که کنار این مرد باشم و مثل یک گل او را نگهداری کنم. وقتی این زن وارد زندگی شریف شد حال و احوالش خیلی خوب بود.
شریف سازهایش را در یک اتاق نگهداری میکرد. یکی یکی سازها را تنظیم میکرد. به قول مشکاتیان سازِ شریف پر از کوک بود.
شریف که میخواست ساز بزند، همسرش تمام کارهایش را حفظ بود. همسرش تاریخ و زمان هر اثر را میدانست و بهتر از خودِ شریف آثارش را میشناخت.
در بخش دیگری از این مراسم منصوره رضایی همسر زندهیاد فرهنگ شریف روی صحنه آمد و ضمن خوشامدگویی به حاضران در این مراسم، از استادان برجسته موسیقی برای حضور در این مجلس تشکر و قدردانی کرد.
ساز و آواز
اجرای ساز و آواز بداهه توسط حمیدرضا نوربخش و تار سلمان سالک در دستگاه سه کاه یکی از بخشهای جذاب این مراسم بود.
پس از اجرای موسیقی و در شروع مراسم رونمایی از آلبوم ناگهان استاد ایرج خواجه امیری وارد سالن شد. این خواننده قدیمی موسیقی ایرانی در میان تشویقهای حاضران در فرهنگسرای ارسباران، مستقیم روی صحنه آمد تا از آلبومی رونمایی کند که شامل تکنوازیهایِ دوستِ دوران مدرسهاش بود.
آواز ایرج در دشتی و عشاق
در پایان این مراسم استاد ایرج با همراهی تارِ سلمان سالک به اجرای چند خط آواز در مایه دشتی و عشاق پرداختند.