به گزارش مردم فردا،«دفتر یادداشت» از آن جنس سریالهایی بود که طرفداران خاص خودش را داشت و انتظار خیلی از مخاطبان را از یک اثر کمدی صرف را برآورده نمیکرد. شاید حتی اگر با کلیدواژه کمدی معرفی نمیشد و چنین انتظاری از آن وجود نداشت، ارتباط دقیقتری با آن شکل میگرفت.
شیوه روایت
یکی از مهمترین ویژگیهای «دفتر یادداشت» شیوه روایت آن بود. ما به عنوان مخاطب، با شخصیت ایرج که همه چیز را فراموش کرده و زمان و مکان برایش بیمعنا بود همراه میشدیم. درست مثل ایرج همه را برای اولینبار میدیدیم و مواجهه با آن ساختمان و آدمها و روابطی که میانشان بود برایمان تازگی داشت. رفتهرفته شخصیتها را میشناختیم و به خاطر فضای مرموزی که در طول سریال وجود داشت، به برخی شک میکردیم و به نظرمان میرسید همهچیز روی دیگری هم دارد که کارگردان به عمد از ما پنهان میکند در ادامه با اطلاعاتی که در هر قسمت پیرامون یکی از شخصیتها در اختیارمان گذاشته میشد، ربط او را با ماجرا میفهمیدیم و نهایتا در قسمت یکی مانده به آخر، با رونمایی از هویت ایرج و حمید و نازنین و … متوجه میشدیم که درست مثل ایرج وسط یک بازی قرار داشتهایم و کارگردان بهخوبی مشتش را تا پایان برایمان بسته نگاه داشته است. این شیوه روایت با اینکه باعث میشد هر هفته به شوق فاش شدن رازی دیگر سراغ سریال برویم اما از سوی دیگر این خطر را هم داشت که به خاطر تعدد اسامی و پیچیدهتر شدن روابط، از یک جایی به بعد حس کنیم در سریال گم شدهایم؛ اتفاقی که میتوان آن را یکی از ضعفهای سریال به حساب آورد.
«دفتر یادداشت» فضای متفاوتی نسبت به سریالهایی که در این سالها منتشر شده ، داشت.
کارگردانی
کیارش اسدیزاده بعد از دو تجربه «کرگدن» و «هفت» در «دفتر یادداشت» به طور کامل سبکش را تغییر داد. درست است که این کارگردان اساسا به سریالهای پربازیگر با روابط پیچیده علاقه نشان میدهد اما در «دفتر یادداشت»، هم در انتخاب بازیگران، هم طراحی صحنه و هم فاصله گرفتن از فضای رئال همیشگی، متفاوت عمل کرد. انتشار همزمان «دفتر یادداشت» و «هفت» به طور کامل نشان میداد که این کارگردان چقدر در دو سریالش متنوع عمل کرده است. انتخاب بازیگران، طراحی صحنه، موسیقی، تیتراژ و … نشان از تلاش زیاد این کارگردان برای ساخت اثری جدید در کارنامهاش داشت.
رضا عطاران پس از یک دهه در یک سریال خانگی حضور پیدا کرد و بازی متفاوتی در سریال «دفتر یادداشت» از خودش ارائه داد.
بازیها
بار اصلی سریال روی دوش رضا عطاران و حسن معجونی بود؛ زوجی که هم به لحاظ شم کارآگاهی و هم ایجاد موقعیتهای کمدی، کاملا مکمل هم بودند و به عنوان زوج موفق ظاهر شدند. عطاران برای اولینبار در نقش مردی بزرگتر از خودش به میدان آمد اما کماکان شوخطبعی خودش را داشت و به دلیل اینکه ایرج حافظهاش را از دست داده بود، رفتارهایی نشان میداد که در تقابل با شخصیت حمید، کمدی بامزهای ایجاد میکرد. سوگل خلیق که پیشتر در فیلمها و سریالهای مختلفی حضور پیدا کرده بود، اینبار نقش بسیار پررنگی داشت و در کنار عطاران و معجونی، به یکی از عناصر اصلی ماجرا بدل شده بود. ویژگیهای بامزه او به کمک فضای سریال آمده بود و موقعیتهای بحرانی را جذابتر جلوه میداد. مینا ساداتی هم در «دفتر یادداشت» بازی متفاوتی نسبت به آنچه پیشتر از او شاهد بودیم به نمایش گذاشت. او نقش زنی به اسم منیر را داشت که از طبقه پایین جامعه خودش را به مدیریت یک مجتمع بسیار لوکس رسانده و به نحوی وارد بازی آنها شده بود. کاظم سیاحی در این سریال، شمایی دیگر از بازیاش به نمایش گذاشت و در این اثر کمدی، نقشی کاملا جدی داشت. در کنار اینها، آزیتا حاجیان، زهرا داوودنژاد، فریبا متخصص، اردشیر رستمی، الهام پاوهنژاد و … هم با گریمهای متفاوت، ایفاگر نقشهایی جدید در کارنامهشان بودند.
یکی از ویژگیهای سریال «دفتر یادداشت» طراحی صحنه بسیار خوب آن بود.
فضاسازی
«دفتر یادداشت» متعلق به زمان و مکان خاصی نبود و همه چیز در ماکتی ساختگی روایت میشد. کارگردان از همان ابتدا با مخاطبان این قرار را میگذاشت که نباید دنبال نشانههایی آشنا در آن بگردند. داستان در یک مرکز توانبخشی شروع میشد که شباهتی با مراکزی که تا به حال دیدهایم نداشت. مجتمع محل زندگی ایرج، اداره پلیس و حتی زندان هم متعلق به ایران نبودند. حتی در قسمت آخر میدیدیم که شکل اعدام هم مثل زندانهای ایران نبود و میخواستند با برق وصل کردن به صندلی، شمس را به سزای اعمالش برسانند. حتی تبدیل حکم اعدام به حبس ابد هم که درست در همان لحظه آخر اتفاق افتاد، کاملا تخیلی به نظر میرسید. این ویژگیها باعث میشد بتوانیم خیلی راحتتر وقایع را باور کنیم و دنبال ارتباط معنایی با آنچه پیرامون خودمان میبینیم نباشیم.
سریال دفتر یادداشت تیتراژ فوقالعادهای داشت.
تیتراژ
یکی از چشمنوازترین بخشهای سریال، تیتراژ ابتدایی آن بود. بخشی که از همان قسمت اول، توجهها را به خود جلب کرد. تیتراژ چکیدهای از تمام آنچه در سریال شاهد بودیم را به صورت نمادین کنار هم قرار داده بود و ترکیب آن به همراه موسیقی، بسیار موفق از آب درآمده بود. بعد از انتشار چند قسمت از سریال، ویدئویی از پشتصحنه تولید این تیتراژ منتشر کرد که نشان میداد با چه سختی و ظرافتی برای تولید آن تلاش کردهاند و این مسئله ارزش آن را بالاتر میبرد. بهرحال خلاقیتی که در ساخت این تیتراژ وجود داشت باعث شد خیلی بیشتر به اهمیتی که این کار نزد کارگردان داشته پی ببریم.
پایانبندی
قسمت پایانی «دفتر یادداشت»، امروز جمعه 18 اسفند منتشر شد و آخرین و اصلیترین رازی که منتظرش بودیم به بهترین شکل به سرانجام رسید. تکلیف همه چیز روشن شد و نکته تاریکی وجود نداشت که احساس کنیم کارگردان آن را بیدلیل رها کرده باشد. نکته مهم اینکه «دفتر یادداشت» به سنت آثار کمدی پایبند ماند و در پایان هم شیوه بامزهتری را برای قصاص تدارک دید. جابهجایی موقعیت شخصیتها هم در قسمت پایانی جزو نکات مهم سریال بود. به طور کلی «دفتر یادداشت» درحالی به پایان رسید که خاطره خوشی در ذهن مخاطبانش برجا گذاشت.