براء سمیر إبراهیم-رای الیوم/ جو بایدن از زمان به قدرت رسیدنش دو سیاست را در قبال چین به کار گرفته است: نخست مقابله با نفوذ رو به افزایش چین و دوم همکاری با این کشور در زمینههای دارای اهمیت برای دو طرف و کاهش شدت تنش با این کشور که از زمان دونالد ترامپ به وجود آمد.
در این راستا خبرگزاری رویترز در ماه سپتامبر از مسئولان آمریکایی نقل قول کرد وندی شرمن هنگام سفر خود به چین در اواخر ماه ژوئیه درباره موضوع خرید نفت ایران از سوی چین با مقامات این کشور بحث و گفت وگو کرده و طرف آمریکایی از چین خواسته است از دور زدن تحریمهای آمریکا علیه تهران دست بردارد.
تمایل آمریکا برای همکاری با چین به منظور مقابله با ایران گزینهای نخواهد بود که بتوان روی آن به میزان زیادی حساب کرد. حقیقت این است که پکن منافع زیادی از این مسئله میبرد که رابطه تهران و واشنگتن همین طور که هست باقی بماند. علل آن به شرح زیر است:
- لغو تحریمها به افزایش قیمت نفت ایران میانجامد و به این ترتیب چین نفت ارزان ایران را در مقایسه با نفت عربستان یا روسیه از دست میدهد.
- موافقت ایران با شروط آمریکا سیطره آمریکا را بر جهان تقویت میکند و این مسئلهای است که چین خواهان آن نیست.
- پذیرش مذاکره با آمریکا از سوی ایران تاثیر منفی بر منافع گسترده چین در منطقه دارد و باعث محدود شدن آن می شود به ویژه اگر به توافق راهبردی امضا شده میان ایران و چین اشاره کنیم.
- منافع چین ایجاب میکند که اختلافات میان آمریکا و ایران ادامه یابد تا واشنگتن به مشکلات با تهران سرگرم باشد و کمی از نبرد با رشد شتابان چین دوری کند.
کمک چین به آمریکا در مذاکرات هستهای مطمئنا به معنای مطرح کردن شروط و درخواست های بزرگ چین از آمریکا قبل از هر گونه اقدام برای حمایت از رویکرد آمریکا در مقابله با ایران خواهد بود. از جمله آنها لغو تعرفههای گمرکی کالاهای چینی و توقف حمایت از جدایی تایوان از چین است.
به این ترتیب میتوان گفت که واشنگتن در موضع دشواری در مذاکرات ایران قرار خواهد گرفت. از این رو آمریکا به نظر میرسد برای محقق ساختن هدف خود یعنی توقف صادرات نفت ایران به چین یا کاهش آن به صورت غیرمستقیم اقدام میکند یعنی به شکلی که باعث می شود سیاستش برای مقابله با ایران و تضعیف نقش چین در جهان را حفظ کند. به این ترتیب میتواند سیاست چماق و هویج را برای محقق ساختن هدفش را به کار گیرد.
درخصوص سیاست ترساندن واشنگتن میتواند گام های زیر را اتخاذ کند:
- اعمال تحریمهای بیشتر بر شرکتهای چینیای که از ایران نفت وارد میکنند.
- تقویت تحریمهای اعمال شده بر بانکهای ایران به گونه ای که فرآیند انتقال پول به ایران را با مشکلات حل نشدنی و پیچیده ای مواجه کند.
- هدف قرار دادن نفتکشهای ایران که به سمت چین میروند و بستن راه آنها.
- انجام حملات و عملیات تروریستی علیه شرکتهای نفتی در داخل ایران.
- تقویت فشارها بر چین در خصوص نسل کشی مسلمانان ایغور و حمایت از مخالفان در شانگهای و تایوان.
سیاست تشویق نیز میتواند دربردارنده موارد زیر باشد:
ارائه پیشنهادهایی از سوی چین به آمریکا: توقف حمایت از شورشها در شانگهای و انتقاد از حقوق بشر در چین درخصوص سرکوب مسلمانان ایغور. واشنگتن میداند تظاهرات در شانگهای اصلا در امنیت ملی چین تاثیری نخواهد داشت و صحبت از نقض حقوق بشر در چین نیز تاثیری در روابط کشورهای عربی و اسلامی با چین نخواهد داشت.
در اینجا باید اشاره کرد که آمریکا نمیتواند با چین درباره جزیره تایوان به هیچ عنوان مذاکره کند زیرا طبق منابع رسانهای بازپسگیری تایوان از سوی چین به معنای پایان امپراطوری آمریکاست همانطور که ملی شدن کانال سوئز از سوی مصر به معنای پایان امپراطوری انگلیس بود.