به گزارش مردم فردا،"وقت برای خسته شدن ندارم"، خدیرا در مصاحبه با مارکا این را گفت و در مورد فوتبال، دوران حضورش در رئال مادرید و بهترین بازیهای تاریخ فوتبال که به یاد دارد، حرف زد.
سامی خدیرا اکنون به چه کاری مشغول است؟
در حال آماده شدن برای ورود به یک حرفه دوم هستم. آموزش میبینم، در کسب و کارها فعالیت میکنم، سفر میکنم، تحصیل میکنم و میخواهم مدرک مدیریت ورزشی بگیرم.
به نظر میرسد که اکنون بیشتر از زمانی که فوتبالیست بودید سفر میکنید!
تقریباً همینطور است. تفاوت این است که قبلاً با تیم سفر میکردم و تمام روز را در هتل میگذراندم و اکنون خودم زمانم را مدیریت میکنم. این با زندگی یک فوتبالیست متفاوت است. اکنون مجبور نیستم سفر کنم، اما میخواهم سفر کنم. به تماشای فوتبال میروم، تحصیل میکنم، آموزش میبینم و سعی میکنم بین زندگی شخصی و کسب و کارها تعادل برقرار کنم.
سه سال زیر نظر مورینیو بازی کردی، آیا مورینیو بهترین نمونه رهبری یک رختکن است؟
این موضوع به خوب یا بد بودن مربوط نمیشود، بلکه به سبک هر فرد بستگی دارد. در اصل، رهبری یک سبک زندگی است و نمیتوان آن را کپی کرد. نمیتوانید مورینیو، گواردیولا، کلوپ یا آنچلوتی را کپی کنید. میتوانید از کارهای هر کدام یادداشت بردارید تا بهبود یابید، اما در نهایت باید خودتان باشید تا رهبری طبیعی باشد.
وقتی درباره دوران حرفهای خود صحبت میکنی، میتوانی ادعا کنی در بهترین بازیهای تاریخ این ورزش بودهای؟
بله، موافقم. آن بازیهای رئال مادرید-بارسلونا بهترینهای تاریخ بودند. البته من که در زمین بودم این را میگویم. اما بسیاری از هواداران نیز این را میگویند. این بازیها مورینیو مقابل گواردیولا، کریستیانو مقابل مسی، تیم پایتخت مقابل کاتالونیا بودن بازیهایی با شدت و فشار بالا و سطح فوقالعادهای از فوتبال. و کاری که ما انجام دادیم بسیار ارزشمند بود، زیرا وقتی در سال ۲۰۱۰ شروع کردیم، بارسلونا برتر بود و در یک یا دو سال تفاوت را از بین بردیم. بارسا از نظر فنی برتر بود، بله، اما ما ذهنیت و انضباط تاکتیکی داشتیم. ما در زمین جنگجو بودیم و در هر بازی خودمان را مانند گلادیاتورهای رم احساس میکردیم. و با کیفیت بالای بازیکنانی مانند ژابی آلونسو، اوزیل، کریستیانو رونالدو تفاوت را از بین بردیم. سه سال بسیار ویژهای بودند و بسیاری از هواداران آرزو میکنند که آن دوران بازگردد. حتی در آلمان نیز این را به من میگویند.
چه کسی در این بازیها رهبر رئال بود؟
کاسیاس کاپیتان بود، اما رهبر ما سرخیو راموس بود، زیرا او آن خون اسپانیایی و DNA رئال مادرید را داشت. اما سپس، کریستیانو رونالدو بود که همیشه برای این بازیها آماده بود و همه را به هیجان میآورد. او شما را به گوشهای میبرد و شروع به گفتن چیزهایی میکرد تا شما را از نظر روحیه به اوج برساند؛ جلو بیا سامی، تهاجمی باش. مسوت، جادوی خودت را نشان بده. دی ماریا، توپ را بگیر و حمله کن! او ما را از نظر ذهنی برای این بازیها آماده میکرد و یک انگیزهدهنده بود. و سپس مورینیو بود که در این بازیها نابغه بود. خدای من، چطور ما را آماده میکرد! و البته، مشکل بزرگ، متوقف کردن مسی بود. اما این وسواس همه بود، نه فقط مورینیو. همه اینها قبل از بازیها یک جو فوقالعاده ایجاد میکرد. میدانستیم که باید بیش از ۱۰۰ درصد تلاش کنیم. اما همچنین بازیکنان دیگری مانند آربلوا بودند که خیلی فشار میآوردند.
چه کسی در آن رختکن خاصترین بازیکن بود؟
همه میدانند که کریستیانو. برای بردن بازیها، مرد اول کریستیانو بود، زیرا هرگز شکست نمیخورد. او همیشه آنجا بود. نیاز به یک گل داشتیم، توپ را به کریستیانو می رساندیم. اما، برای من، بازیکن خاص مسوت اوزیل بود. و این را باید خوب توضیح بدهم. روزی که مسوت رفت، همه ما به فلورنتینو میگفتیم، واقعا چرا او را میفروشی؟. همه ما این را میگفتیم، بنزما، کریستیانو، راموس و… اوزیل یک نابغه مطلق بود، یک جادوگر واقعی. من پشت سر او بازی میکردم و به او یک پاس بد میدادید و او با سهولت توپ را کنترل میکرد هرگز چنین بازیکنی با این استعداد و مسلط با توپ ندیدهام.
اگر اوزیل رئال مادرید را ترک نمیکرد، به کجا میرسید؟ شاید توپ طلا؟
نمیدانم، زیرا کریستیانو و مسی و همچنین ژاوی و اینیستا بودند که به نظر من آنها نیز باید توپ طلا را میبردند. اما بله، اوزیل آن پتانسیل را داشت. و اگرچه او یک دوران حرفهای عالی داشت، اما در رئال مادرید متفاوتتر بود. و او خود شبی من گفت که ترک رئال یک اشتباه بزرگ بود، زیرا او همه چیز را آنجا داشت. برنابئو او را دوست داشت و مانند فرشتهها بازی میکرد. واقعاً، مسوت مانند زیدان بازی میکرد. الگوی من زیدان بود و اگر هر دو را در یوتیوب بگذارید و کنترلهایشان را ببینید، مسوت مانند زیدان بود.
امسال به چه کسی برای توپ طلا رأی میدادید؟
چه بحث بزرگی (با خنده). من هافبک بودم و فوتبال رودری را دوست دارم. و اگر اکنون ببینید که سیتی بدون رودری چگونه است، اهمیت او را درک میکنید. در یورو چهار بازی او را در ورزشگاه دیدم و متوجه شدم که چگونه همه چیز را مدیریت میکند. همه بازیکنان را در زمین رهبری می کرد. رودری شگفتانگیز است. سپس وینیسیوس است که او هم شایسته بود. وینی بازیها را تغییر میدهد. وقتی رئال نمیداند چه کند، توپ را به وینیسیوس میدهد و او مشکل را حل میکند. اما باید یک نکته را اضافه کنم، گاهی اوقات رفتار او مشکلساز میشود و به نظر میرسد که اغلب عصبانی است. کریستیانو در جوانی کمی اینطور بود، اما سریع تغییر کرد. اگر وینیسیوس میخواهد مانند مسی، زیدان، کریستیانو، ژاوی باشد، باید کمی بیشتر به حریف و داوران احترام بگذارد. این را باید تغییر دهد. اما از نظر فوتبالی، او شماره یک است، البته. من خیلی طرفدار جوایز فردی نیستم، اما به نظرم رودری و وینی بهترینهای امسال بودند. اگر وینی کمی تغییر کند و بیشتر شوالیه و رهبر تیم باشد، سه یا چهار توپ طلا خواهد برد.
اگر بخواهید یک بازی در دوران حرفهای خود را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟ ۱-۷ در بلوهوریزونته برابر برزیل یا لادسیما با رئال؟
میگویم بازی آلمان-برزیل. فقط به یک دلیل، زیرا ۱۰۰ سال میگذرد و هرگز تکرار نمیشود. درباره تاکتیک یا کیفیت صحبت نمیکنم، بلکه به این دلیل که بهترین روز زندگی ما بود. بازی در نیمهنهایی یک جام جهانی در برزیل و انجام آن بازی و برتری هفت گله! اما این سوال عادلانه نیست، زیرا به عنوان یک مادریدی، دهمین قهرمانی اوج کار ما بود. وسواسی که برای آن جام اروپا وجود داشت و اینکه سالها هر روز درباره دهمین قهرمانی صحبت میکردند، آن فینال را منحصر به فرد کرد.