به گزارش مردم فردا،وی افزود: امسال نیز برای نخستین بار شاهد تصمیم تازهای بودیم و آن چهار مرتبه باز و بسته شدن آب در ۴۵ روز بود. که برخلاف تصور عدهای، بازگشایی آب در فواصل زمانی کوتاه، حیات پلهای تاریخی را به شدت با مخاطره روبهرو میکند.
او با توضیح اینکه حیات سازهها و پلهای تاریخی سوار شده بر رودخانه زایندهرود ارتباط مستقیمی با آب دارد، ادامه میدهد: شاید با مشاهده عکسهای تاریخی، در برخی دورهها خشکی زایندهرود را مشاهده کنیم، اما در نظر داشته باشیم که این رودخانه در طول تاریخ هیچگاه به طور کامل و در مدت زمان طولانی و طی چندین سال خشک نبوده است. اگر امروز بنا بر این گذاشته شده که زایندهرود تنها به منزله کانال آبرسانی کشاورزی در نظر گرفته شود، چنین تصمیمی احتمال آسیب جدی به سازههای تاریخی را بالا میبرد.
این کارشناس رسمی دادگستری در رشته ابنیه و آثار تاریخی، با اشاره به اینکه باز و بسته شدن آب در مدت زمان کوتاه نیز باعث شوک به پلهای تاریخی میشود، خاطرنشان میکند: پلهای تاریخی ما طی سالهای حیات خود به تعادل پویا رسیدند. این تعادل پویا به این صورت حاصل شده که سازه در چندصد سال با شرایط موجود خود تطبیق یافته است. پس با تحمیل شرایط جدید این تعادل و تطبیقپذیری با خلل مواجه و سازه دچار شوک و فشار هیدرولیکی میشود. در این خصوص میتوان شیشه یا حتی آجری را مثال زد که در فاصله زمانی کوتاهی، مرتب گرمی و سردی ببیند که مسلماً دچار آسیب می شود. آب نیز به دلیل ویژگیهایی که دارد در سازه نفوذ میکند. از آنجایی که سازه یا آجر هم پذیرای این آب است پس زمانی که آب برای مدتی جریان دارد و بعد این جریان قطع و این روند در فاصله زمانی محدودی چندین مرتبه تکرار میشود، پدیده انبساط و انقباض رخ میدهد و زمانی که سازه نتواند خودش را با شرایط تاره تطبیق دهد، در معرض آسیب سازهای قرار میگیرد.
فصیحی در پاسخ به این پرسش که با توجه به شرایط و چالشهای فعلی رودخانه زایندهرود، برای پیشگیری از چنین آسیبی چه باید کرد، میگوید: مبحث آب برای برخی بنای تاریخی تهدید و برای بعضی دیگر فرصت است. در مطالعه و آسیبشناسی بناها نیز درمییابیم که برخی از آنها آبگریز و برخی آبپذیر هستند. ساختار پلها یا آبانبارها نیز آبپذیر است و آب برای آنها فرصت محسوب میشود. از سویی در رابطه با بناها و آب زایندهرود دو مبحث وجود دارد. نخست، منظر یا چشمانداز فرهنگی و بعد تعادل هیدرولیکی. اگر منطقه میمند یا ارگ بم ثبت جهانی شد در واقع این ثبت به دلیل همین منظر فرهنگی بود. بخشی از منظر فرهنگی پلها و رودخانه نیز آب است و نمیتوان آن را بدون آب تصور کرد و یا بخشی از این منظر را از بین برد. حال اگر تأثیر آب در پلها را یک فاکتور در نظر بگیریم، بحث حیات زایندهرود و تغذیه آبخوان، موضوع دیگری است که به تعادل کل بناها و درنهایت حفظ یک شهر کمک میکنند. اما درباره اینکه در شرایط فعلی چگونه میتوان از بروز چنین آسیبی برای پلها پیشگیری کرد، میتوان گفت که اگر قرار است آب در مدت کوتاهی مرتب باز و بسته شود، بهتر است به شکل کامل قطع نشده و بستر به شکل کامل خشک نباشد و جریان آب حداقلی برای حمایت از پایه سازهها وجود داشته که فکر نمیکنم چنین کاری غیرممکن هم باشد.