گروه کُر کودک و نوجوان تنال و گروه جوانان تنال به رهبری لیلا نجفی قطعات مختلفی را به نمایش گذاشت و عمدتا در بخشهایی که قطعات اجرایی به زبان انگلیسی بودند، اجرای آنها با حرکات بدن همراه بود.
البته که قطعات ایرانی که توسط این گروه اجرا شد دلنشینتر بود و حال و هوای موسیقایی آشنایی را در سالن رقم زد.
لیلا نجفی رهبر گروه کودکان و نوجوانان، هر لحظه در حالی که خود لبخندی گشاده بر لب داشت، در جایی هم «لبخند» را به تعدادی از اعضای گروه یادآوری کرد. به نظر میرسید که او ارتباط خوبی با کودکان و نواجوانان گروهش دارد و در راستای همین رابطهای که بین آنها وجود داشت، گروه را هدایت میکرد.
بخش دیگر این کنسرت، با اجرای گروه کر تنال به رهبری میلاد عمرانلو همراه بود که پس از اجرای قطعه اول، عمرانلو بیان کرد: «پس از ۹۱۲ شب به روی صحنه بازگشتیم که برای خود من بزرگترین وقفه، در این بیست و چند سالِ کاری بود. زمانی که مدت شبهایی را که از صحنه دور بودم، حساب میکردم، باورم نمیشد که این مدت اینقدر طولانی بوده است. اعضای گروه در مدتی که کارمان متوقف شده بود خیلی زحمت کشیدند و تمرینات سنگینی را با ماسک و بی ماسک انجام دادند. خیلی خوشحالم که امشب برایتان میخوانیم.»
به گفتهی عمرانلو یکی از قطعات این اجرا بر اساس یک ملودی اوکراینی بود که آن را به امید دنیایی فارغ از جنگ و خونریزی خواندند. این هنرمند در راستای اجرای این قطعه، گفت که به عقیده او هیچ توجیهی برای ریختن خون انسانها وجود ندارد.
همچنین یکی دیگر از قطعات این کنسرت، از آهنگسازی اهل لیتوانی بود که اجرای این قطعه توسط این گروه سابقهای دیرینه دارد. مضمون این قطعه بر این اساس است که زنانی به انتظار شوهران خود که به جنگ رفتهاند میمانند تا زمانی که آنها به خانه بازگردند.
این قطعه علاوه بر اجرای موسیقایی گروه، براساس آنچه درباره مضمون اثر یادشده است، روایتی نمایشی بود از زنانی که گویی ابتدا در انتظار و هالهای از غم به سر میبرند و سرانجام با بازگشت همسران خود به دستههای دوتایی تقسیم شده، مقابل هم ایستاده و صحنهای احساسی را رقم میزدند.
در ادامه قطعاتی محلی از آذربایجان، کردستان و گیلان اجرا شد و پس از آن هم قطعهای از اریک ویتاکر (آهنگساز امریکایی) اجرا شد که لالایی بود که گروه آن را به زمین که اکنون بیش از همیشه به مراقبت نیاز دارد، به امید پاک بودن آن تقدیم کردند.