به گزارش
مردم فردا،رضا نصری کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با ایلنا، در پاسخ به این سوال که ارزیابی شما درباره آخرین روند مذاکرات چیست با توجه به اینکه ایران به پیشنهاد آمریکا پاسخ داده و نظر اروپا و آمریکا این است که همچنان اختلافات بر سر توافق باقی مانده و باید مذاکرات جدیتری صورت بگیرد نظر شما درباره این موضوع چیست، گفت: اینکه پاسخ ایران با آنچه آمریکا انتظار داشته کاملاً تطابق نداشته باشد یا اینکه اختلافاتی بر سر تدقیق متن وجود داشته باشد، یک امر طبیعی است. در هر مذاکرهای هم این اختلافات وجود دارد. حال اینکه برخی رسانهها این فرایند طبیعی را تعبیر به کارشکنی ایران کنند یا از آن اینگونه نتیجه بگیرند که ایران در پی احیای برجام نیست، بیش از هر چیز فضاسازی است و نباید بیش از استحقاق به آن توجه داشت. حقیقت این است که ایران و غرب بر سر کلیات توافق به نتیجه رسیدهاند، اختلافاتی که لاینحل به نظر میرسید برطرف شده و از موانع سیاسی تا حدود زیادی عبور کردهاند. اما با توجه به سوءسابقه طرف آمریکایی، ایران اصرار دارد به متنی دست پیدا کند که بعداً طرف مقابل نتواند آن را تفسیر به مطلوب کند. منصفانه نیست این پافشاری ایران را به عدم تمایل تهران به دستیابی به توافق تعبیر کرد.
نصری در پاسخ به این سوال که با اعلام موضع اروپا و آمریکا، ایران هم در بیانیهای اعلام کرده حاضر است تا پایان همین ماه برای انجام توافق وزرا به وین آمده تا برجام امضا شود. ارزیابی شما چیست، گفت: اینکه ایران اعلام کرده حاضر است در سطح وزیر در وین حضور پیدا کند، سیگنالی است به طرف مقابل تا نشان دهد «تصمیم سیاسی» در تهران برای انعقاد قرارداد گرفته شده و مانعی از این نظر وجود ندارد.
نصری در پاسخ به این سوال که تحلیل شما از اینکه امکان دارد انجام توافق به بعد از انتخابات کنگره موکول شود چیست و در آن صورت برنامه توافق به چه شکلی پیش خواهد رفت، گفت: موکول کردن توافق به بعد از انتخابات کنگره کار را برای طرفین مشکلتر خواهد کرد. اولاً به این دلیل که در آمریکا، فضای سیاسی حاکم با نزدیک شدن به انتخابات به تدریج به یک فضای تند و افراطی تبدیل میشود و غالباً شعارهای تند و قلدرمآبانه نسبت به برنامههای اعتدالی و راهحلهای عاقلانه غلبه میکنند. در چنین فضایی، نامزدهای کُرسیهای کنگره نیز - که به شدت نیازمند حمایت مالی و تبلیغاتی برخی لابیها هستند - برای خوشآمد آنها مواضع تند و مقابلهجویانهای اتخاذ میکنند و چه بسا وعدههایی نیز در جهت تحقق آن شعارها بیان کنند. همین فضا به تنهایی مستعد است تا جو مذاکرات را مختل کند و طرفین را مجدداً به سوی یک دینامیک منفی سوق دهد. دوم اینکه اگر نتیجه انتخابات به سود جمهوریخواهان تمام شود، جریان مخالف برجام این فرصت را خواهد یافت تا به جای مبادرت به اقدامات سلبی (مانند آنچه امروز در جریان است) به اقدامات ایجابی علیه ایران - از جمله به ارائه طرح و قانونگذاری - روی آورد و از این طریق هم موانع حقوقی جدیدی بر سر توافق ایجاد کند و هم هزینه سیاسی انعقاد توافق را برای دولت بایدن چند برابر کند. از این رو، معتقدم فضای کنونی چه از نظر سیاسی و چه از نظر بستر حقوقی برای انعقاد قرارداد فضای مناسبتری است.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که برخی مسئولان ایران از جمله رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کردند تا مسائل پادمانی برطرف نشود و آژانس پرونده ایران را نبندد توافق در دسترس نخواهد بود این موضوع چقدر امکان دارد مانع رسیدن به توافق باشد نکته دیگر آنکه در نهایت کدام یک از طرفین آژانس یا ایران باید درباره مسائل پادمانی نرمش از خود نشان دهند، گفت: حقیقت این است که موضوع اختلافات پادمانی برای هر دو طرف حساسیتبرانگیز و حائز اهمیت است. حساسیت ایران بیش از هرچیز به تاریخچه روابط ایران و این نهاد و بیاعتمادی آن نسبت به صلابت و بیطرفی آژانس برمیگردد. در واقع، دستکم سه تجربه تاریخی به این بیاعتمادی شکل داده است. یکی اینکه شورای حکام آژانس در سال ۲۰۰۶ پرونده ایران را به صورت غیرقانونی و بدون اینکه ملزومات حقوقی آن فراهم باشد، به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد و پرونده هستهای را به یک بحران بینالمللی بزرگ برای ایران تبدیل کرد. دوم اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی متعاقباً بسیاری از ارزیابیها و گزارشات خود علیه ایران را بر مبنای اطلاعات ادعایی تنظیم و تدوین کرد که از جانب سرویسهای امنیتی یک بازیگر متخاصم (اسرائیل) به آن ارائه شده بود و سوم اینکه آژانس در برابر خرابکاریها و حملات تروریستی علیه تاسیسات هستهای ایران - که مستعد ایجاد فجایع انسانی قابل ملاحظهای بودند - برخلاف رسالت خود همواره جانب انفعال را پیش گرفت و همین امر موجب شد ایران اینگونه برداشت کند که آژانس حتی قادر به حفظ ظاهر بیطرفی - یا آنچه در اصطلاح به آن Appearance of impartiality میگویند - نیست.
وی افزود: از سوی دیگر، طرف غربی هم در مورد اختلافات پادمانی ملاحظات و محذوریتهایی دارد. اول اینکه کشورهای غربی به شدت اسیر ایرانهراسیهایی شدهاند که خود در سالهای اخیر به آن دامن زدهاند و همین امر دستشان را برای رسیدن به یک توافق «سیاسی» بر سر موضوعات به ظاهر «فنی» بسته است! به بیان دیگر، پس از اینکه دولتهای آمریکایی و اروپایی سالها افکار عمومی را به غلط از انگیرههای نظامی و «سلاح هستهای» ادعایی ایران ترساندهاند، اکنون برایشان دشوار شده است به همان افکار عمومی - و به مخالفان برجام در پایتختهایشان - این بار بگویند قرار است آژانس بینالمللی انرژی اتمی بخاطر یک «توافق سیاسی» از ادامه آنچه مخالفان «وظایف فنی» آژانس میخوانند صرفنظر کند. دوم اینکه کشورهای غربی گمان میکنند اگر موضوعات پادمانی را در چارچوب یک توافق «سیاسی» حلوفصل کنند، اولاً صلابت سازمانی یا Institutional integrity آژانس را زیر سؤال بردهاند و این نهاد را از اعتبار فنیاش ساقط کردهاند؛ و ثانیاً ادعاهای گذشته آژانس علیه ایران را نیز ادعاهای «سیاسی» جلوده دادهاند! یعنی با حلوفصل «سیاسی» موضوعات فنی بستری ایجاد کردهاند که ایران بتواند ادعا کند اتهامات گذشته نیز ماهیت سیاسی داشته است. معتقدم حصول توافق میان این دو برداشت نیازمند فهم موضع طرف مقابل و مبادرت به ابتکارات دیپلماتیک و احیاناً خارج از چارچوبهای «رسمی» است.