به گزارش
مردم فردا،ابوعبدالله جعفربنمحمدبن حکیمبنعبدالرحمنبنآدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران در چهارم دیماه ۲۳۷ در یکی از روستاهای ناحیه رودک سمرقند به دنیا آمد. رودکی در روزگاری میزیست که یکی از بهترین دورههای تاریخ ایران و شاید بتوان گفت درخشانترین عصر تمدن ایران پس از پیدایش اسلام بود. این شاعر در سال ۳۱۹ در پنجکنت شهر و ناحیهای در ولایت سغد تاجیکستان درگذشت.
سمرقند که اینک در کشور ازبکستان واقع شده است، در آن روزگاران یکی از شهرهای مهم و آباد ماوراءالنهر (سرزمینهای پهناور آن سوی رود جیحون) محسوب میشد که خاندان ایرانی سامانیان بر آن حاکم بودند.
رودکی نخستین شاعر مشهور پارسیسرای حوزه تمدن ایرانی و پدر شعر پارسی خوانده میشود. او در دوره سامانی در سده چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است. در اشعار رودکی با باور به ناپایداری و بیوفایی جهان، اندیشه غنیمتشمردن فرصت، شادی و شادنوشی روبهرو میشویم.
رودکی شعر فارسی را از حالت ابتدایی و ساده خود بیرون آورد، در انواع مضامین و اقسام مختلف شعر از قبیل قصیده، غزل، مثنوی، رباعی و ترانه وارد شد و آنها را توسعه داد و نزدیک۱۰۰ هزار بیت (صد دفتر) شعر از خود به یادگار گذاشت، البته رشیدی سمرقندی تعداد اشعار وی را تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار شعر نسبت داده است اما تعداد اشعاری که از او امروزه در دست است به هزار بیت نمی رسد.
رودکی در قصیدههای خود به طرح موضوعات مختلفی مانند توصیف طبیعت، حسب حال و مرثیه میپردازد، استفاده از تعابیر ساده و عدم استفاده بیش از حد از اغراق، از جمله ویژگیهای شعری او است. بنابراین وی نخستین شاعر بزرگ فارسی دری است که شعرهای زیادی سروده است. همچنین رودکی شعر را وسیلهای برای بیان اندیشهها و تفکرات فلسفی و حکمی خویش قـرار می داد. تنوع مضامین، تأثیر کلام، انسجام، لطافت و متانت سخنان رودکی باعث شد تا اشعار وی از همان آغاز مورد توجه بسیاری از شاعران و سرایندگان واقع شود و بسیاری از شعرهای او را تضمین کرده یا مضامین وی را در سروده های خویش بیاورند. این شاعر نامدار به این دلیل که از هشت سالگی با قرآن مانوس بود در اشعار خود از قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع) نهایت بهره را می برد و مفاهیم و نکات موجود در آنها را بهزیبایی هرچه تمامتر در شعرهایش گنجانده است.
ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پهلوی به خط فارسی نقش داشتهاست.
از معاصران نخستین پژوهندهای که درباره رودکی، پدر شعر فارسی، تلاش مهمی از خود نشان داد، و برخی لحظات زندگی این شاعر بزرگ و زبانآور را از زیر غبار روزگار بیرون کشید، علامه محمد قزوینی بود. پس از او سعید نفیسی در اواخر نخستین دهه قرن شمسی حاضر، کتاب دیوان اشعار پراکنده رودکی را با پارهای توضیحات منتشر کرد. نفیسی بر اساس اطلاعات قزوینی و توضیحات تذکرهنویسان مطالعه و تحقیق دامنه داری را آغاز کرد و دیوانی را از رودکی با شرح زندگانی شاعر منتشر کرد.
در بیشتر روایتها آمده که رودکی نابینا بوده و اختلاف نظرهایی در نابینا بودن او وجود دارد که نابینای مادرزاد بوده یا در کودکی نابینا شده است.
البته نویسندگانی همچون محمد عوفی در لبابالالباب رودکی را مادرزادی نابینا دانسته اما افرادی مانند ابوزراعه گرگانی تنها از نابینا بودن او یاد کردند و گفته: اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را/ ز بهر گیتی من کور بود نتوانم.
حتی فردوسی هم درباره نابینا بودن رودکی آورده: گزارنده را پیش بنشاندند/ همه نامه بر رودکی خواندند. همه شواهد و ابیات شاعران در دورههای سوم و چهارم و پنجم هجری اینگونه اثبات کرده که نابینا بودن رودکی صحت دارد.
رودکی در نواختن چنگ مهارت داشته. این از اشعار به جا مانده و منتسب به او (رودکی چنگ برگرفت و نواخت ...) و اشارات دیگران (نظامی عروضی در چهارمقاله به این مسئله اشاره کرده است) مشخص میشود.