به گزارش
مردم فردا، در بخش اول این گزارش «یک سال زندگی بر پرده نقردهای؛ از زمستان برلین تا بهار کن/ فرش قرمز برای ستارهها از کاپولای و بیکر تا اودیار و لانتیموس/ موجی تازه در راه است» جشنوارههای برلین و کن مورد بررسی قرار گرفت.
ونیز و دیگر رویدادهای سینمای اروپا
ونیز امسال، رنگ و بوی دیگری داشت. آثاری که به شهریور ماهِ قدیمیترین فستیوال سینمای دنیا، آمدند، اکثرا فیلمهای بسیار خوبی بودند. آنچنانکه میبینیم، این آثار طی ماههای بعدی؛ کل پائیز و زمستان سینمای دنیا، را طی کردند و مورد استقبال قرار گرفتند. نامزد بهترین فیلم های مراسم مهم سینمایی شدند؛ و در موارد زیادی، جوایز را درو کردند. با این حال، شیر طلایی این جشنواره، به فیلم اتاق بغلی؛ ساخته ی پدرو آلمادوار، کارگردان نامدار اسپانیایی رسید. اثری که صرفا در نگاه مخاطب خاص برجسته ماند؛ و در دیگر جشنواهها چندان پرفروغ ندرخشید. درامی عاشقانه آنچنانکه زان بروکس منتقد گاردین؛ آن را به دونوازی ترانه روحنواز شهریوری (سپتامبر) تشبیه کرده است. جایی که محل آمد و رفت تیلدا سویینتن و جولین مور در کتابفروشیهای قدیمی است. اوئن گلیبرمن، منتقد ورایتی اما، سوژه فیلم را درباره مرگ (تم اغلب آثار آلمادوار) میداند. در حالیکه خود فیلم؛ کنار زندگی میایستد. دیوید رونی از نویسندگان هالیوود ریپورتر؛ هم به بازیگران سرشناس، فیلم تیلدا سویینتن و جولین مور پرداخته و باور دارد که این چهرهها، سنگینی، بشردوستی و همدلی را به اتاق بغلی، آوردهاند. فیلم اسپانیولی زبان نیست و به زبان انگلیسی به نگارش درآده است. با این حال، در ماههای بعدی، در مراسم اسکار و گلدن گلوب، شانس خاصی نداشت. تیلدا سوئینتون، در جوایز گلدن گلوب، نامزد بهترین بازیگر زن درام شد، اما، فرناندا تورس بازیگر فیلم من هنوز اینجا هستم/ I’m Still Here جایزه را برد. فیلمی به کارگردانی هنرمند پرآوازه برزیلی (والتر سالس) که در همین، ونیز برای شیر طلایی در رقابت بود. در نهایت؛ تنها جایزه بهترین فیلمنامه؛ به فیلم سینماگر صاحب سبک برزیلی اهدا شد. کارگردان ۶۹ سالهی اهل ریو دوژانیرو، که با آثار ی از جمله؛ ایستگاه مرکزی و خاطرات موتورسیلکت؛ جوایز گلدنگلوب و اسکار را درو کرده است؛ امسال هم همچون روزگار جوانی، پرطنین ظاهر شد. فیلم جدیدش (هنوز اینجا هستم) با همان صلابتِ سه چهار دهه گذشته در مراسم و جوایز بینالمللی درخشید و در نهایت، اسکار بهترین فیلم بینالمللی را با خود به ریو دوژانیرو، برد. فیلم در شاخههای بهترین بازیگر زن، بهترین فیلم و بهترین تدوین، هم نامزد بود. فرناندا تورس؛ بازیگر «هنوز اینجا هستم» نیز بازی قدرتمند و حیرتانگیزی داشت و همواره؛ در نقدها، و داوریها جزو گزینههای اصلی بازیهای امسال بود. او دختر فرناندا مونتهنگرو؛ ستاره برزیلیها است. بازیگری که همواره نامش با نامزدی اسکار و فیلم ایستگاه مرکزی (۱۹۹۸) و سریال عشق سالهای وبا؛ به قلم غول ادبی کلمبیا و امریکای لاتین (گابریل گارسیا مارکز) گره خورده است.
دیگر فیلم مطرح جشنواره ونیز؛ ورمیلیو؛ به کارگردانی مائورا دلپرو ایتالیایی بود. خانم دلپرو ۴۹ ساله، معلم و فارغالتحصیل زبان و ادبیات ایتالیایی از دانشگاه بولونیاست. او رشتهی سینما را در دانشگاه سوربن پاریس؛ و بوئینس آیرس آرژانتین خوانده و فارغالتحصیل شده است. طی سالهای اخیر، آثارش، در جشنوارههای تورنتو، لوکارنو و... به نمایش درآمده و نامزد کسب جایزه بودهاند. نخستین فیلم بلندش؛ با عنوان «مادری» برنده جایزه هیئت داوران جهانی جشنواره لوکارنو شد. مائورا دلپرو، درباره این اثر گفت: فیلمنامه را براساس تجربه شغلی خود (معلمی) به نگارش درآورده است. همچنین؛ حاصل خاطراتش از زندگی در آرژانتین؛ و دیدن خانه مادران در این کشور است که توسط راهبهها راهاندازی میشود. فیلم جدیدش هم؛ درباره زندگی خانواده یک معلم در دهکدهای کوهستانی در سالیان ۱۹۹۴ است. یک فراری، ناگهان شبی مهمان، این خانواده میشود؛ و مسیر داستان و زندگی آنها را به سمت و سویی دیگر میبرد. این فیلم جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره ونیز را بُرد. همچنین؛ تا نامزدی گلدن گلوب هم پیش رفت.
جشنواره ونیز جوایز دیگر را به این شرح؛ بهترین کارگردان بردی کوربت (بروتالیست) بهترین بازیگر زن؛ نیکول کیدمن (دختربچه) بازیگری مرد، ونسان لندون (پسر ساکت) ویژه هیات داوران، دئا کولومبگاشویلی (آوریل) بخش افقهای ونیز، بوگدان موررسانو (سال نویی که هیچگاه نیامد) و بهترین فیلم کوتاه، ارشیا شکیبا (چه کسی خورشید را دوست دارد) اهداء کرد. در این میان؛ فیلم بروتالیست محصول مجارستان، بریتانیا و آمریکا، در سیر موفقیتهایش، همچون پدیده ظاهر شد. فیلم؛ جوایز بهترین کارگردانی و بهترین درام را در هشتاد و دومین مراسم گلدن گلوب دریافت کرد. سپس به عنوان؛ گزینه های اصلی اسکار ۲۰۲۵ در ۱۰ شاخه نامزد اسکار شد و در نهایت ۳ جایزه بهترین بازیگر مرد (آدرین برودی) بهترین فیلمبرداری و موسیقی متن را گرفت. بردی کوربت؛ کارگردان جوان ۳۶ سالهای است که از هما دوران کودکی و در سن پایین در سریال های مختلف تلویزیونی، بازی کرده است. بروتالیست؛ سومین فیلم بلند او در کسوت کارگردان سینماست.

دیگر رویدادهای سینمایی اروپا، کماکان، در مسیرهای خود ادامه دادند. جشنواره هایی از جمله؛ فیلم لندن، ادینبورگ اسکاتلند، سنسباستین اسپانیا، لوکارنو سوئیس، ورشو لهستان، جشنواره فیلم گوتنبرگ سوئد و ... شاهد اکران آثاری از چهار گوشه جهان بودند. جشنواره مطرح کارلووی واری نیز گوی بلورین و جایزه نقدی ۲۵۰۰۰ دلاری خود را یک مستند «نگاهی ناگهانی به چیزهای ژرفتر» ساختهی مارک کازینز اهدا کرد. فیلمی که به دنیای ویلهلمینا بارنز-گراهام، نقاش مدرنیست بریتانیایی است. اما جایزه ویژه هیاتداوران این جشنواره به فیلم «دوست داشتنی» لیلیا اینگولفسدوتیر از نروژ اهدا شد. فیلم یک درام خانوادگی است و از داستان زندگی خود کارگردان و خانواده اش سرچشمه میگیرد.
همچنین؛ دیگر جشنواره برتر اروپایی (لوکارنو) جایزه مشهور خود؛ یوز پلنگ طلایی بهترین فیلم بخش رقابتی بینالمللی جشنواره را به فیلم «سمی» به کارگردانی سائوله بلووایته از لیتوانی اها کرد. فیلم درباره موضوع اتحاد و رقابت در بین دختران نوجوان در یک مدرسه است. این اثر، نخستین فیلم کارگردان است و علاوه بر جایزه اصلی، عنوان بهترین فیلم را نیز به خود اختصاص داد. دیگر کارگردان اهل لیتوانی «لوریناس باریشا» جایزه بهترین کارگردانی را برد. فیلم او، «غرق شدن خشک» نام داشت. اما جایزه بزرگ هیات داوران؛ به فیلم «ماه»، ساختهی کردوین ایوب از اتریش تعلق گرفت. پیش از این، اولین فیلم بلند او؛ Sun (خورشید) جایزه بهترین فیلم اول را در جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۲۰۲۲ دریافت کرد. او، همچنین جوایز لیبل سینمای اروپا و تجلیل ویژه هیات داوران جهانی را برد. خانم کردوین ایوب، آنچنانکه رسانههای اتریشی و سایت فستیوال برلین گفتهاند؛ متولد ۱۹۹۰ استان دهوک؛ در شمال عراق است. ابتدا هنر نقاشی خواند و سپس در آکادمی هنرهای زیبا وین؛ در رشته فیلم، انیمیشن تجربی و هنرهای نمایشی، تحصیلات تکمیلی خود را به پایان برد. علاوه بر جوایز یاد شدهی وی؛ در دو فستیوال درجه الف اروپایی، آثارش در دیگر جشنوارههای بینالمللی از جمله؛ سینمای مستقل BAFICI، بوئنوس آیرس، فیلم اروپایی و رویدادهای جهانی فیلم کوتاه؛ به نمایش درآمده؛ و برنده جوایز مختلفی بودهاند.

دو؛ سینمای آسیا؛ توکیو، پاسداشت فیلسوف و ساموراییهای سینما
رویدادهای سینمای آسیا در حالی امسال برگزار شدند که نسبت به سالهای گذشته حال و هوای متفاوتی داشتند. جشنواره بینالمللی توکیو، انگار رویکردش ادای احترامی به سینمای بومی و داخلی همین کشور بود. اکثر جوایز اصلی را سینماگران ژاپنی به دست آوردند. دایهاچی یوشیدا، کارگردانِ ۶۲ ساله اهلِ استان کاگوشیمای ژاپن؛ اکثر جوایز اصلی این رویداد سینمایی را برد. فیلم «دشمن میآید» از این هنرمند؛ موفق به دریافت جوایز بهترین کارگردانی، جایزه بزرگ هیات داوران و بهترین بازیگری مرد (ناگاتسکا کیوزو) شد. اسکرین دیلی؛ سبک فیلمسازی این هنرمند معاصر ژاپن؛ را ترکیب متنوعی از کارگردانی قوی، ستاره محور، متکی به رمان پرفروش، وامدارِ متن بومی ژاپن (مانگا) لحن برنامههای تلویزیونی و... ذکر میکند.
این رسانه همچنین یادآور می شود که چنین اسلوبی، به منزله گریزگاه و راهی مطمئن؛ برای پشت سر گذاشتن یک استودیوی محلی است. نشریه ورایتی نیز؛ داستان فیلم را درباره استادی بازنشسته به نام واتانابه گیسوکه، ذکر می کند که به آرامی آخرین روزهای خود را میگذراند، لحضه هایی که به ناگاه؛ پیامی مرموز را دریافت می کند. فیلم با بازی کیوزو ناگاتسوکا، بازیگر کهنهکار در نقش واتانابه و فیلمبرداری سیاه و سفید، به عنوان نماد پیری و کهولت؛ و رکورد زندگی روزمره او شروع می شود. ورایتی، همچنین؛ سنتز تحلیل خود را بر محور دنیای ابژکتیو و سوبژکتیو، قرارد داده و یادآور میشود؛ یوشیدا دایهاچی؛ در حال حرکت بین رویا و واقعیت است.
دیگر جوایز جشنواره توکیو؛ از جمله جایزه ویژه هیات داوران به فیلم «خداحافظ دوستان»، ساختهی ایوان دی. گائونا از کلمبیا، رسید. ماریا وارتولومئی، چهره سینمای رومانی جایزه بهترین بازیگری زن را به دست آورد.

توکیو همچنین؛ امسال به سینماگر نامدار مجار (بلا تار) جایزه یک عمر دستاورد هنری را اعطا کرد. بلا تار خالق فیلم پرآوازه اسب تورین است. اصطلاح اسب تورین در تاریخ و فلسفه یادآور رخداد واقعی شلاق زدن اسبی توسط مرد گاریچی در میدان شهر تورین است. فردریش نیچه فیلسوف که در آن هنگام در میدانگاه حاضر بوده، به سمت اسب رفت و بر پیشانی حیوان زبان بسته بوسه زد. گفته می شود؛ شلاق خوردن این اسب در میدان شهر تورین، باعث فروپاشی ذهنی نیچه شد و او تا آخر عمر فقط مات و مبهوت ماند. بلاتار با ساخت فیلم اسب تورین به شهرت جهانی رسید. اغلب از او به عنوان فیلمسازی فلسفی یاد می کنند.
«جرمی کار» عضو هیئت علمی دانشگاه آریزونا و پژوهشگر مرکز فیلم و رسانه؛ درباره سبک فیلمسازی سینماگر معاصر مجارستان (بلا تار) می نویسد؛ «سینمای بلا تار» تأثیری قطعی و غیرقابل مقایسه؛ بر سینمای مدرن میگذارد. او بیدرنگ صحنه را با ویژگیهای رسمی قابل شناسایی، میآراید. تصاویر سیاه و سفید، تکنگاریهای طولانیمدت، محیطهای افسرده و سختگیرانه، گروهی از شخصیتهای بیحوصله، بدبین و فقیر و... واقعیت امر در هر صورت - صرف نظر از اینکه؛ آثارش را پیشرفتی ناگسستنی از اشتراکات میدانیم؛ یا بهعنوان پیشرفتی کاملاً جزیی و تقسیمبندیشده - باید بگوئیم که بلا تار؛ تنها با ۹ فیلم و تعداد انگشت شماری آثار کوتاه، تولیدات تلویزیونی و مستند، دیدگاهی منحصربهفرد؛ در چشمانداز بینالمللی سینما، خلق کرده است.
بوسان؛ هواداری خود و همسایگان
جشنواره مطرح بوسان کره نیز؛ تا حدودی شبیه به توکیو؛ و در مواردی با آن متفاوت بود. چراکه آثار مطرح، هم از کره؛ و هم دیگر کشورهای همسایه این دیار، و فرهنگهای نزدیک به این سرزمینِ فرهنگ دوست بود. این رویداد هنری جایز اصلی و ۳۰ هزار دلاری خو را دو فیلم اهدا کرد. «سرزمین صبح آرامش- The Land of Morning Calm» اثر کره ای ساختهی پارک ری وونگ و اثری دیگر؛ اولید میانمار، کره، سنگاپور و... با عنوان «ما- فریاد سکوت- MA – Cry of Silence» اثر، ماو ناینگ اثار برتر یاد شده بودند. فرِدی اولسون، رئیس اسبق جشنواره فیلم گوتبورگ؛ درباره «سرزمین صبح آرامش» از کره می نویسند: «یک ماهیگیر جوان مرگ خود را جعل می کند تا با کمک پول بیمه در درام دلخراش کره جنوبی؛ زندگی جدیدی را در ویتنام آغاز کند. ماهیگیر جوان، یونگ سو، ناامید است. روزگار سختی پیش رو دارد و نژادپرستی بر همسر ویتنامی او تأثیر می گذارد. راه حل تنها در یک کلاهبرداری بیمه نهفته است. بنابراین، کاپیتان خشن او، با اکراه گزارش می دهد که وی در دریا گم شده است. غوغایی در دهکده کوچک برپا می شود، مادرش از قبول اتفاقی که افتاده، امتناع می ورزد. به زودی وجود بیمه نامه عمر فاش می شود. «پارک ری وونگ» بازی قدرتمندی دارد. بازیگران در بالاترین سطح در این درام بازی می کنند. درامی که هم جوایز تماشاگران و هم جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم بوسان را به خود اختصاص داد.»

ناگفته نماند که. فردی اولسون، به مدت ده سال ریاست جشنواره جشنواره فیلم گوتبورگ را بر عهده داشت. هم اکنون، به عنوان پژوهشگر فیلم، مشاور ارشد کارگردانان بزرگ و تهیه کننده فعالیت دارد. او در سطح بین المللی با کارگردان لهستانی لخ ماژوسکی و کارگردان ژاپنی کیوکو میاکه همکاری می کند. اما شاید جالب ترین کارش این است که به مدت پنج ماه در سال، به دور دنیا سفر می کند و ۷۰۰ فیلم تماشا می کند. بنابراین نوشته های در اکثر موارد، دقیق، بی طرفانه و حاوی نکات و داده های نزدیک به واقعیت است. اما، «نامان راماچاندران» در یادداشتی که در ورایتی به نگارش در آمده است، به هر دو فیلم برنده جایزه اصلی می پردازد و یادآور می شود؛ «سرزمین آرامش صبح» هیئت داوران را با مهارت های داستانسرایی و تواناییش در ترسیم «عمق عاطفی ظریف» تحت تاثیر قرار داد. این فیلم مبارزات شخصی را در یک جامعه ساحلی روستایی بررسی کرد. درحالیکه؛ «MA - فریاد سکوت» به دلیل «تصویر شجاعانه مقاومت» در برابر چالشهای سیاسی میانمار شناخته شد.

داوران کرهای علاوه بر این دو فیلم شاخص؛ جایزه نقدی ۱۰ هزار دلاری (جایزه سالانه کیم جیسئوک) را به «دهکده ستارگان ۲» اثر ریما داس تولید هند و سنگاپور و فیلم «ین و آی- لی» ساختهی «تام لین شوـ یو» از تایوان اعطا کرد. «کارها و روزها» کار مشترک پارک مینسو و آهین کیمی هایون از تایوان و مستند «خانه دیگری» ساختهی فرانکی سین از تایوان، هنگ کنگ، چین و فرانسه جایزه اصلی بخش مستند را بردند. در این میان موفقیت چشمگیر دو فیلم تایوانی، بازتاب گسترده ای مطبوعات و رسانه های این دیار داشته است. نشریه «تمرکز تایوان» در گزارشی به نقل از وب سایت رسمی BIFF نوشته است: هیئت داوران اظهار داشت که فیلم تایوانی «تصویر ناتمام و جسورانهای از یک رابطه آسیبپذیر از زندگی یک مادر و دختر با اجرای قدرتمند و زیبا بود.» درهمین حال، ورایتی نیز یادآور شد: در بخش جایزه کیم جیسئوک، «دهکده ستارگان ۲» به عنوان «بیان شاعرانه و صادقانه زندگی روزمره» ستایش شد، در حالی که «ین و آی لی» به دلیل «تصویر ناتمام و جسورانهاش» مورد تحسین قرار گرفت. هیئت داوران این جایزه متشکل از کریستین جون، مدیر بخش فیلم جشنواره کن، کارگردان سریلانکایی پراسانا ویتاناژ و کارگردان کره ای شین سوون بودند.
غرب آسیا؛ با ستارگانی پنهان و پیدا
بی شک تصور سینمای غرب آسیا، بدون تامل و تمرکز بر سینمای ایران میسر نیست. اما سینمای ایران چه فرآیندی را طی می کند. این سینما از یک سو شباهتی تام و تمام به همان کوه یخ زیر دریا دارد که نوک قله پیداست، اما اصل کوه زیر آب است. شاید این تعریف، تفسیری نه صد درصد دقیق، اما احتمالاً نزدیک به واقعیت است. دو جریان سینمای تجربی و دانشکاهی ایران؛ هسته و ذرات کوه زیر آب را شکل دادهاند. برای نمونه؛ در مراسمی مثل اسکار، بدون اینکه کسی، برآورد مطرح شدن نام ایران را داشته باشد، زوج جوانی دقیقه نود آمدند و نام ایران را با تندیس اسکار بهترین انیمیشن کوتاه گره زدند. آنها که بودند؟ دو دانشجوی سابق رشته انیمیشن دانشکده سینما تئاتر که پنج سال روی یک فیلم کوتاه کار کرده اند؛ و حاصل زحمتشان در مشهورترین مراسم سینمایی دنیا، به ناگاه در نگاه همگان درخشید. این فقط، شرح حالِ آنان نیست. داستانِ زندگی یک نسل است. نسلی که شاید حداقل در تعاریف و کلیات، شناخت دقیق و عمیقی دارد. نسلی که می فهمد عاشق سینما و هنر است و این حقیقتی است که او را به تلاش و مداوت در عرصه کار و زندگی تشویق میکند.

مرور، اخبار روزانه؛ نشانگر حضور ده ها اثر از سینماگران دانشگاهی و تجربی ایران؛ در رویدادهای مختلف جهان است. قطعاً بسیاری از آنان، در سالهای آینده، برای اعتلای سینما و در کل فرهنگ سرزمینی خود تلاشهای بزرگ تری خواهند داشت. اما از سوی دیگر، یک آسیب، بر سر راه سینمای بدنه، یا حتی سینمای احتماعی ایران قرار داد. در واقع، نوعی چربش ژانر کمدی بر دیگر گونه های سینمایی محسوس است. قاعدتاً تولید بیشتر این نوع فیلم ها (کمدی) ناشی از نگرانی تهیه کنندگان برای بازگشت سرمایه است. مروری بر سیر فروش آثار سال هم همین، را نشان میدهد. اما، واقعیت هنر سینما در طول تاریخ پرفراز و فرودش نشان می دهد، که اصرار و افراطر در یک حوزه همواره به این هنر صدمه زده؛ و به افت، افول، سالها و دهههای تهی این هنر، منجر شده است. کمدیهای بازاری، کمدی های تجملی، و انواع و اقسام ترکیبسازی ها در نوشتهها و نقدهای منتقدان آمده؛ و رفته و تورق چنین، ایام و سالیانی در کارنامه هنر سینما، چندان جذاب و حتی سرگرم کننده هم، نیست. بنابراین، سینمای علیرغم، حفظ و مراقبت از تهیهکنندگانی که وقت و سرمایه خود صرف تولید یک کالای فرهنگی میکنند، ناگزیر از مقاومت در برابر سیطرهی کمدهای صرفاً بفروش، عامهپسند، تک محور و بازاری است. سینمای ایران با سه جشنوره اصلی، فجر، سینما حقیقت، فیلم کوتاه تهران و دو جشوه تخصصی فیلم کودک اصفهان و رشد در صدد معرفی آثار سینمایی و همچنین تصویری از ظرفیت های خود در میان رویدادهای آسیایی فیلم و حتی کل جهان است.

دیگر رویدادهای سینمایی کشورهای منطقه و همسایگان ایران (جشنواره دریای سرخ عربستان) نیز از جریان پیشرو سینمای نسل کنونی کشور، بی نصیب نبود. هیات داوران این رویداد در حالی جایزه یُسر طلایی بهترین فیلم (۱۰۰ هزار دلاری) خود را به فیلم مسیر سرخ به کارگردانی لطفی آشور از تونس اهداء کرد که هنرمندان ایرانی دیگری (همچون اسکار) یُسر طلایی بهترین فیلم کوتاه را بر فراز دستان خود دیدند. فیلم کوتاه ایرانی «قفس» به کارگردانی علیرضا کاظمیپور و پانتهآ مصلح، اثر یاد شده است. ناگفته نماند که امسال امسال، در بخش رقابتی و اصلی جشنواره، کارگردان و کمدین سرشناس؛ مهران مدیری نیز با فیلم خود «ساعت شش صبح» برای کسب یُسر طلایی بهترین فیلم حضور داشت. جشنواره دریای سرخ که امسال رئیس هیات داورانش را اسپایک لی بر عهده داشت، جایزه ۳۰ هزار دلاری یُسر نقرهای را به فیلم «به سرزمینی ناشناخته» از ساخته های مهدی فلیفل، فیلمساز فلسطینی تبار، اهدا کرد. این رویداد سینمایی هر ساله با حضور چهره های مشهور در عربستان برگزار می شود و امسال هم از جانی دپ و کاترین زتا جونز، مایکل داگلاس و... گرفته تا بازیگران سریالهای ترکیه ای حضور داشتند.
سه؛ سینمای آفریقا، جوایز ایران و رومانی
جشنواره بین المللی فیلم قاهره، امسال با فیلمی از رشید مشهراوی؛ سینماگر نامدار فلسطینی، افتتاح شد. رشید مشهراوی همان کارگردانی است که مایکل مور؛ مستند ساز مشهور؛ طی بیانه ای همه مخاطبان دنیا را به دیدن فیلم جدیدش «نقطه صفر» دعوت کرد. جشنواره فیلم قاهره همچنین، با حضور سینماگران زن جهان عرب و آثار توایدی آنها همراه شد. «گلهای ساعت چهار» به کارگردانی خدیجه لمکشر از تونس، «بهار با لبحند آمد» اثر نهی عادل (مصر) و... که نسل های جانتر سینمای این دیار به شمار می روند، از آثار یاد شده هستند. نهی عادل، که نخستین تجربه فیلم بلند خود را در فیلمسازی با اثر جدیدش پشت سر می گذاشت، جایزه هیات داوران این جشنواره را به خود اختصاص داد. فیلم «بهار با لبحند آمد» با پرداختن به زندگی چند زن، برخی از آداب و رسوم از جمله مراسم عروسی را نیز در فیلم خود پرداخت می کند. استفاده از دیالوگ های بلند و فیلمبرداری در نماهای داخلی، دردل ها و بحث های بلند مدت زمان ساختار فیلم جدید او را شکل داده اند.

اما جایزه اصلی؛ هرم طلایی بهترین فیلم در بخش بینالملل به فیلم؛ «سال جدیدی که هرگز نیامد» به کارگردانی بوگدان مورشانو رسید. اثری که در طول ماه های سال گذشته در برخی از جشنواره های مختلف دنیا مورد بحث و ارزیابی قرار گرفت و موفق به کسب جوایزی هم شد. پایگاه اینترنتی فیلم اروپایی در باره این اثر نوشت: «سال جدیدی که هرگز نیامد، نمونهای قدرتمند از این است که چگونه سینما میتواند به یک ماشین زمان تبدیل شود و ما را از راه دور به دورهای معین منتقل میکند، درست عین زمانی که مسائل آن دوره در روح ما نفوذ میکند.» وندی آیدی منتقد اسکرین دیلی در نقدی که در این رسانه به نگارش درآمده، درباره «سال نویی که هرگز نیامد» گفت: «فیلم کمی اتفاق میافتد، و به تدریج شروع میشود. سکانس پایانی ۲۰ دقیقهای، که روی بولرو راول تنظیم میشود، به یک اوج انفجاری بدل میگردد؛ که بهطور یکپارچه فیلمهای آرشیویی را با اکشن ترکیب میکند و تأثیر هیجانانگیز تاریخ را در ساخت به تصویر میکشد.»

دیگر جشنواره مطرح قاره آفریقا (مراکش) با اهدا جایزه اصلی بخش مستند خود به یک فیلم ایرانی اهدا کرد. مستند «رخ» ساخته ی سام کلانتری با برداشتی از زندگی نقاش نامدار معاصر؛ هنرمند سبک سوررئالیسم ایران، علی اکبر صادقی است. این فیلم قبل از حضور در مراکش جایزه اصلی جشنواره بین المللی مسکو را هم دریافت کرده بود. اما جایزه اصلی فیلم داستانی نیز باز به هنرمندی از ایران اهدا شد. حسن ناظر با فیلم «برندهها»، این عنوان را به دست آورد. برخی از بازیگران سینما و تئاتر ایران از جمله؛ رضا ناجی، حسین عابدینی، ملالی زکریا، محمود جعفری، پارسا مقامی، هلیا محمدخانی، عزتالله رمضانیفر، شهرزاد کمالزاده، مانی نورمحمدی، ماهان نورمحمدی، محسن فداییباش، رضا مقامی، اصغر سمسارزاده و میرطاهر مظلومی و... در فیلم ایفای نقش داشته اند. دو رویداد مهم سینمایی قاره آفریقا همواره شاهد آثار هنرمندان بوده اند. جشنواره فیلم قاهره؛ از قدیمیترین جشنواره های سطح منطقه است. سال ۱۹۷۶ به شکل مستقل بنیان گذاشته شد و جزو ۱۲ فستیوال برتر جهان است. این رویداد بزرگ آفریقا، بارها جایزه اصلی (هرم طلایی) را به هنرمندان ایران اهداء کرده است. برای نخستن بار شاهپور قریب برنده این فستیوال شد. همچنین؛ مسعود کیمیایی، کیانوش عیاری، تهمینه میلانی، نیکی کریمی، پگاه آهنگرانی و... جایزه های مختلف بهترین کارگردانی، فیلمنامه، یا بازیگری را لز این جشنواره، کسب کرده اند. جشنواره مراکش اما دو دهه و نیم بعد از فستیوال قاهره کارش را آغاز کرد و با تکیه بر دعوت از چهره های مشهور جهان فیلم به سرعت راه پیشرفت را پیمود و به فستیوالی مشهور بدل گشت.
آمریکای شمالی؛ گلدن گلوب، اسکار و سکانس پایانی
رویدادهای سینمایی آمریکای شمالی از جمله؛ جشنواره بینالمللی فیلم آتن، فیلم پام اسپرینگز، سانتا باربارا، سیاتل، فیلم شیکاگو، پام اسپرینگز، پام اسپرینگز، فیلم هاوایی، فیلمهای ویتنامی، موزه هنرهای زیبای هیوستون، ترایبکا، فیلم تلیوراید، دروازه طلایی، فیلم نور، جشنواره فیلم نیویورک، جنوب از جنوب غربی و... همگی در مسیر گلدن گلوب به ایستگاه پایانی اسکار می رسند. البته نباید از جشنواره هنری فیلم های مستقل آنجا (ساندنس) غافل ماند. سینماگران مستقل، فیلم های هنری، ایده پردازان و استعدادهای درخشان با رویایی حضور ر این جشنواره به آینده حرفه ای خود میاندیشند. با این حال مراسم گلدن نیز مثل بسیاری دیگر از رویدادهای سینمایی ناشی از یک واقعیت شکل گرفته در ماه های قبلی بود. فیلم هایی که از جشنواره های کن و ونیز می آمدند، نامزد یا برنده اغلب جوایز بودند. بروتالیست (بهترین فیلم درام) بردی کوربت، بروتالیست (جایزه بهترین کارگردانی) آدرین برودی، بروتالیست (بهترین بازیگری مرد درام) فرناندا تورس، من هنوز اینجا هستم (بهترین بازیگر زن در فیلم درام) از جشنواره فیلم ونیز می آمدند. بروتالیست که سه جایزه اصلی را برد، آنچنانکه در سطور گذشته آمد، ساختهی بردی کوربت کارگردان ۳۶ سالهای است که خاطراتش از هنر تصویری و بازیگری، فقط کمی کمتر از سن و سال خودش است. چرا که در سن پایینی در سریال های تلویزیونی بازی میکرد و این سنگ بنای عشق و علاقهاش به هنر حرفهای بازیگری و سپس فیلمسازی شد. فیلم اخیر، دومین فیلم بلندش است که در ونیز اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت و برنده جایزه نیز شد. فرناندا تورس برنده جایزه بهترین بازیگری زن، از برزیل می آید و برای کارگردان مطرح برزیلی والتر سالس در فیلم هنوز اینجا هستم بازی کرده است.
این دو فیلم هر دو در مراسم اسکار هم نامزد شاخه های مختلف بودند. بروتالیست که در زمره رکورداران بعد از امیلیا پرز قرار داشت و در ده شاخه نامزد جوایز اسکار بود. اما فیلم املیا پرز ساختهی ژاک اودیار، و ماده از کورالی فارژا بودند. ماده در مراسم گلدن گلوب، جایزه بهترین بازیگر زن در فیلم کمدی یا موزیکال را برای دمی مور به ارمغان آورد. امیلیا پرز از ژاک اودیار جوایز (بهترین فیلم بین المللی) بهترین کمدی موزیکال و بهترین بازیگر نقش مکمل (زوئی سالدانا) را کسب کرد. امیلیا پرز تقریبا رکوردارترین فیلم سال بود. ۹ جایزه بفتا ۵ جایزه فیلم اروپایی، ۱۰ نامزدی گلد گلوب و ۱۳ نامزدی اسکاری، این اثر در درجه نخست نقد و نظرها قرار میداد. رکوردش در اسکار تقریبا افسانه ای بود. تنها سه فیلم (همه چیز درباره ایو، تایتانیک و لالالند) توانسته بودند در طی این سالیان نامزدی ۱۴ شاخه را به دست آوردند و با یک نامزدی قبل از چنین فیلمی در آمار و ارقام ها تکرار شوند. با این حال، فیلم دچار حاشیه ای شد که در همین گلدن گلوب هم آن را حس کرد. کارلا سوفیا گاسکون، که با امیلیا پرز جایزه بهترین بازیگری کن را به کارنامه اش افزوده بود، با سلسله رشته توییت هایی نژاد پرستانه به حواشی سهمناکی دامن زد که فیلم را به خاک نشاند و حاصل آن در اسکار کاملا نمود پیدا کرد.
اسکار ۲۰۲۵ شاید متاثر از چنین مواردی متفاوت نشد، اما این حواشی قطعاً تاثیر به سزایی داشتند. چراکه درخشش فیلم آنورا (شان بیکر) در چنین بستری شکل گرفت. نمونه حواشی فیلم، امیلیا پرز، شاید به شکل رسمی؛ دیگر در جهان معاصر چندان دیده نمیشود، اما در تک و توک و افرادی؛ و فضاهای مجازی و امثالهم رگههایی از آن به جا مانده است. بنابراین، افرادی که عقاید نژادپرستانه دارند، در همین دنیاهای گوشه و کنار، به نفرتپراکنی میپردازند و گاهی در پی جمعکردن دار و دسته و ازدیاد همفکرانشان هستند. در مواردی هم اینگونه اشخاص، از جانب برخی رسانهها، یا حتی افراد مقابلشان، مورد هجوم قرار می گیرند، اما در مواردی دسته مقابل، صرفا با کوبیدن این دسته، خود را بزرگ و مشهور میسازند، در واقع به عوامل تبلیغی آنها بدل میشوند. گاهی هم اصطلاحاتی همچون نئوفاشیست یا به تناسب جغرافیایی؛ نئونازیست را میشنویم، که پایه و اساس چندانی ندارد. زیرا، از یک سو؛ واژه «نئو» آنقدر با مکاتب فلسفی و هنری آمده و تکرار شده است که بار فلسفی؛ و وقار ویژهای به خود گرفته است. از سوی دیگر، اینان؛ نه مثل فاشیست قدیم، دستمایه ایدئولژیکی دارند که به قرائت تازه ای از فاشیسم، یا نژادپرستی برسند، و نه انگیزه آنان؛ گسترده و جمعی است. بسیاری از این افراد، تحت تاثیر، عقدهگشایی شخصی، گاهی الکل و مواد، درگیر نژادپرستی یا توهین به ادیان میشوند. از این رو، به جای واژه «نئوفاشیست»، اصطلاح «مینی فاشیست» برای افراد نژادپرست، مناسبتر و نزدیکتر به حقیقت است. گذشه از تفاسیر بالا، بازیگر فیلم امیلیا پرز، که پیش از این نژاد چینی را مورد اهانت قرارد داده بود، این بار به سراغ عرب تباران رفت. در جاهایی به باورهای دینی؛ و در جاهایی به زبان عربی هم؛ اهانت داشت. توهین به یک فرد درگذشتهی سیاهپوست و... موارد دیگری بود که از سوی او مطرح شد. ژاک اودیار کارگردان فیلم، از این حرکت، به شدت نارحت و عصبانی شد و در جایی اعلام کرد که با بازیگر قطع ارتباط کرده ست. حتی کمپانی سازنده فیلم مدعی شد که این فرد، از طرف عدهای مامور شده که فیلم و شرکت تولید کننده را به خاک سیاه بنشاند. البته، فرد یاد شده در اثر فشارهای مختلف تویت های خود را پاک و عذرخواهی کرد. اما به هر حال، فیلمی که در ۱۳ شاخه و از جمله خود وی، نامزد اسکار بود، حسرت به دل گروه تولیدی گذاشت و از نگاه چند بُعدی داوران اسکار کنار رفت. تنها جوایزی فرعی (بهترین ترانه) نصیب فیلم شدکه آنهم برای عوامل پرشمار فیلم که دل به تندیسهای فراوان بسته بوند، احتمالا ترانهی آرامبخشی نخواهد شد.
داوران اسکار طی این سالیان با عناوینی همچون محافظهکار و امثالهم مورد نقد قرار گرفته اند. اما یک واقعیت را در بافت جمعیتی و ترکیبی آنان نباید فراموش کرد. ترکیبی از افراد آکادمیک، بازیگران مشهور و اغلب پیشکسوت بازیگری و... داوران را تشکیل میدهند. بسیاری از این بازیگران، بخشی از عمر و زندگی روزمره خود را صرف امور خیریه و مسائل بشردستانه و امثال آن میکنند. در نتیجه روشن است؛ در هر شراطی، از سایه حواشی هم میگریزند. با این حال؛ اسکار با اهداء اغلب جوایز اصلی؛ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اصلی، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش اول زن (مایکی مدیسون) به «آنورا» از شان بیکر پرونده نود و هفتمین دوره خود را بست. درو کردن پنج جایزه اصلی این رویداد؛ توسط فیلمی از سینمای مستقل از پدیده های تاریخی این رویداد سینمایی است. همچنین؛ بسیاری از مطبوعات آمریکا نوشته اند که این نخستین باری است که این تعداد جایزه به یک کارگردان اهداء می شود. چراکه دریافت جایزه بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه؛ برای یک اثر در یک دوره، دور انتظار است. این مورد البته به صورت نادر و برای «بونگ جون هو» کارگردان فیلم انگل رخ داده که اصالتی کرهای دارد و از اتفاقات بیسابقه بوده است. با این حال، هیات آکادمی اسکار، جایزه بهترین فیلم بینالمللی را به فیلم «من هنوز اینجا هستم» ساخته والتر سالس از برزیل و بهترین بازیگری مرد را به آدرین برودی برای بازی در «بروتالیست» اهدا کرد. از نکات دیگر جشنواره، جایزه بهترین فیلم مستند «سرزمین دیگری نیست» با موضوع فلسطین بود.

همچنین؛ فیلم کوتاه انمیشن «در سایه سرو» ساختهی شیرین سوهانی و حسین ملایمی سومین اسکار را در تاریخ ایران رویداد به ایران آورد و خاطره آثار مطرح اصغر فرهادی را در این رویداد سینمایی دنیا برای مخاطبان زنده کرد. فیلم بوتالیست نیز آنچنانکه که اشاره شد، از ونیز برخاست و سیر درو کردن جوایز را تا گلدن گلوب ادامه داد، در اسکار هم رقیبی سرسخت برای دیگر آثار بود. این فیلم علوه بر جایزه بهترین بازیگری مرد، تندیس اسکار بهترین فیلمبرداری و بهترین موسیقی متن را با خود به خانه برد.