به گزارش
مردم فردا،بیستوچهار سال پیش که هری کیول معروف محو پروازهای بلند عقاب آریایی شد و قافیه را به احمدرضا باخت، هیچکس تصور نمیکرد روزی روزگاری در زمستان استخوان سوزآزادی، عابدزاده ثانی شکارچیان تشنهای چون بشار رسن و احمد فرحان را در دالان تشویش نگه دارد و نقشی انکارناپذیر در رسیدن زودهنگام قطار تیم ملی به ایستگاه جام جهانی ایفا کند.
زمان همچون برق و باد گذشت و پسری که موفق شد جا پای پدر تسخیرناپذیرش بگذارد بیاعتنا به شبپرهها امنیت را برای قفس توری ایران به ارمغان آورد. همو که پس از رساندن تیم ملی به جام جهاننما عاشقانه به سمت پدر دوید و دستان پر مهرش را غرق در بوسه کرد تا ماه خیس و ترکخورده پهنای صورتش را بپوشاند و فوتبال روی زیبای خود را نشان سینهچاکانش دهد.
اگر عقابِ پدر در دوران بازیگری مجالی برای بالگشایی در سنگر تیمهای اروپایی پیدا نکرد در عوض عقاب کوچک خیلی زود مسیر فرنگ را پشت سر گذاشت و با کلینشیتهای خود درون دروازه ماریتیمو و پومفرادینا آرامش را برای یارانش به ارمغان آورد. او آنقدر در بازیهای باشگاهی کمنقص ظاهر شد که دراگان اسکوچیچ در انتخابی سخت رای به حضورش درون آشیانه تیم ملی داد تا علیرضا بیرانوند به ناگزیر ندیم نیمکت جهنمی شود.
حالا امیر عابدزاده با اعتماد ستودنی بیگانه کروات مرد شماره یک دروازه تیم ملی است. اگر تعداد بازیهای ملی پسر محجوب احمدرضا هنوز دو رقمی نشده، در عوض عابدزاده بزرگ با ۷۹ بازی ملی یکی از سنگربانان مثمرثمر فوتبال ما در همه این سالها بوده است. اگر پدر از اصفهان کلید زد و با تام در فوتبال ایران چهره شد پسر در برنتفورد چشمها را خیره کرد تا از همان اوان جوانی ثابت کند بخت و اختر خود را زیر آسمان دیگری جستوجو میکند.
یک عقاب ۵۵ ساله و یک عقاب ۲۸ ساله در قامت پدر و پسر در دو مقطع تاریخی دروازه ایران را بیمه کردند تا سر بر شانه ماه و ستارهها بگذارند و شاخههای تکیده را با سرانگشتان چسبناک خود تکان دهند.
تصویر بوسه زدن امیر بر دستان احمدرضا پس از صعود تیم ملی به جام جهانی قطر همچون خون تازه در رگهای دو عقاب، قابی تاریخی برای فوتبال تهی از عاطفه ما ساخت. جایی که نگاه پسر از حادثه عشقتر شد و آغوش پدر به گرمترین و امنترین جا برای پسری که همچون بزرگترش استاد پایان دادن به سکانسهای هولانگیز و دهشتناک است، بدل گردید.
حالا وقت آن رسیده احمدرضا فوت آخر کوزهگری را در گوش دردانهاش نجوا کند تا در اثنای جام جهانی امیر بتواند نفسهای لرزانش را پشت فریادهایش مخفی کند و در نقش یک راهبر مردان تیم ملی را به هجوم و انتحار ترغیب کند.
قلعهچی عتیقه اما محبوب با ۱۹۰ سانتیمتر قد اگر راز و رمز مانایی در چارچوبها را زیر گوش پسری با ۱۸۶ سانتیمتر قد بگوید به حتم در گرماگرم جام جهانی اتفاقات خوبی رخ خواهد داد و عقاب جوان با کهکشان نگاهش مهاجمان نامدار را میخکوب خواهد کرد و لابد این هم از بازیهای شیرین روزگار است که دو دهه پس از طلوع پسر بالابلند آبادان درون آشیانه تیم ملی، حالا نوبت به یادگارش رسیده تا به دروازهبان خاطرهساز جام جهانی ۲۰۲۲ بدل شود و آنقدر بدرخشد که پدر روی سکوهای شرجی ورزشگاههای دوحه به عشق فرزندش با ستارهها و نسیم سخن بگوید و به داشتن ناردانهای که مشعل آفتاب را در دستانش جای داده افتخار کند.
چه زمستان بشکفد و چه تابستان ظفر بیابد آن دو نفر با سیوهای به یادماندنی و تماشاگرپسند به حکم تقدیر سر از اعماق تاریخ درآورده و به روشنایی ژرفناکی خو گرفتهاند. ای روزگار!