به گزارش
مردم فردا،هشت ساله بود. برای آوردن آب به آببند رفت اما غرق شد. مویههای مادر برای نجات امیرحسین اثری نکرد. تن بیجانش را آتشنشانان بعد از ۴۵ دقیقه از آب بیرون کشیدند. این حکایت یکی از دهها کودکی است که در اصطبل و گاوداری زندگی میکنند. جایی که روزی اسبها و گاوها را آنجا نگهداری میکردند. در حاشیه شهر اصفهان، با کمتر از ۱۰ دقیقه فاصله تا مرکز شهر.
اصطبل، گاوداری و کوره آجرپزی آخرین پناه کسانی است که زورشان به اجاره خانه با کمترین امکانات نمیرسد. بیش از ۱۵۰ نفر فقط در این سه سکونتگاه زندگی میکنند. در اتاقکهای کوچکی بدون آب و برق. اما برای همین هم باید ماهانه ۱٫۵ تا دو میلیون تومان اجاره دهند. برخی از آب شور کشاورزی برای آشامیدن استفاده میکنند. برخی هم بخت با آنها یار بود و منبع آبی از سوی جمعیت مردم نهاد تحویل گرفتند. فقر تا مغز استخوان آنها رسیده است. چشم و امیدشان به همین رسیدگیهای جمعیت مردم نهاد است.
ساکنان اصطبل در چند قدمی شهر
«آب شیرین نداریم. آب شور کشاورزی رو استفاده میکنیم. رفت از آببند آب بیاره که این اتفاق براش افتاد.» این روایت مادر امیرحسین ۸ ساله است. ۱۰ روز از مرگ کودکش میگذرد. بریده بریده هم از امیرحسین میگوید هم از وضعیت اصطبل که در آن زندگی میکنند: «جهنم است. بچههامون همه مریض هستند، اینقدر که آب آلوده خوردهاند.»
آببندی که امیرحسین در آن غرق شد، در چند قدمی اصطبل است. حدود ۶ متر عمق دارد. برای کشاورزی است نه آشامیدن. لجن روی آب، آلودگی آن را به وضوح نشان میدهد. اما به ناچار گاهی از آن برای خوردن استفاده میکنند.
۱۵ خانوار در اصطبل زندگی میکنند. معادل ۷۶ نفر. در اتاقکهای کوچک و بدون پنجره که فقط یک زیرانداز و چند روانداز دارند. ساکنان اصطبل میگویند گرمای هوا نفسشان را در این اتاقکها بند آورده است.
یکی از ساکنان اصطبل میگوید: «راهی نداریم. درآمدمان آنقدر نیست که از اینجا برویم. یک روز پیازچینی میکنیم و یک روز بیکاریم. شهر هم که کار نیست. اگر کاری پیدا کنیم میگویند سواد ندارید و دستمان را بند نمیکنند.»
البته اجاره همین جهنمی که آب و برق هم ندارد و ساکنانش از آن به ستوه آمدهاند، دو میلیون تومان در ماه است. از ماه بعد هم باید ۱۰ میلیون تومان برای رهن بدهند. بعد از مرگ امیرحسین همسایگان موقتا برای برگزاری مراسم او یک سیم برق و یک چراغ برای اصطبل کشیدند. فاصله اصطبل تا مرکز شهر(اصفهان) کمتر از ۱۰ دقیقه است اما انگار زیر هزاران تل خاک دفن است و مسئولان از آن بیخبر.
داشتن یک لوله آب، امتیاز ساکنان گاوداری
یک محوطه بزرگ و سه اتاقک دارد. با پهن کردن چند زیرانداز، آویختن پرده و چیدن چند دست رختخواب، گاوداری را محل سکونت کردهاند. وضعیت اینجا نسبت به اصطبل کمی بهتر است. در حد داشتن یک لوله آب!
شش خانوار اینجا زندگی میکنند؛ معادل ۲۸ نفر در سه اتاقک گاوداری. ساکنان گاوداری هم کار ثابتی ندارند. گاهی پیازچینی میکنند. زن، مرد، پیر و جوان ندارد. کار که باشد همه به صف میشوند. حتی کودکانی که از مدرسه و درس محروم هستند و برای ۳۰ هزار تومان، هشت ساعت در روز کار میکنند.
ساکنان گاوداری البته ۱۵ میلیون رهن دادهاند. یک و نیم میلیون تومان هم اجاره میدهند. برای سازهای ناامن که تنها امتیازش داشتن یک لوله آب است! اجاره کمتر آن نسبت به اصطبل به دلیل داشتن اتاقکها و البته خانوارهای کمتر است.
ساکنان کوره آجرپزی، اجاره هر کوره ۳۰۰ هزار تومان
اینجا هم مانند اصطبل و گاوداری، سازههایی است فرسوده و کوچک. آنقدر که با یک زمینلرزه خفیف هم ممکن است با خاک یکسان شود. پیش از آنکه ۱۰ خانواری که اینجا زندگی میکنند بتوانند جان سالم به در ببرند.
سازههایی که قبلا کوره بودند، اینجا به یکی دو تا ختم نمیشود. فقط در دو سکونتگاه آن که در همسایگی هم هستند، حدود ۵۰ نفر زندگی میکنند. ساکنان کوره یک میلیون رهن دادهاند و ماهانه هم ۳۰۰ هزار تومان اجاره میدهند تا بتوانند اینجا بمانند.
یک اتاقک دارد و یک فضای سالن مانند کوچک. قبلا کوره آجرپزی بود. اینجا برق دارد و این یعنی یک آپشن برای ساکنان کوره نسبت به اصطبل که فاصله کمی باهم دارند. البته فقط برق دارند و از لوازم خانگی مانند یخچال خبری نیست.