تاریخ انتشار :جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۴۸
جالب است ۰
متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در مردم فردا به معنای تاییدش نیست
بازی پیچیده همسایه کوچک
7 اکتبر تقریبا تمام معادلات کشورهایی را که به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی حرکت می‌کردند، به هم ریخت. آنها از تعاملات خود با اسرائیل عقب کشیدند اما بعد از مدتی دوباره آن را کلید زدند. نکته جالب توجه این است که در جریان بالارفتن تنش‌ها میان ایران و اسرائیل، آنها در کنار اسرائیل ایستادند اما همچنان مواضع خود را علنی نکردند. در این میان موضع امارات به لحاظ روابط تجاری که با ایران دارد، حائز توجه است. برای بررسی بیشتر رفتار کشور امارات و عمان با جواد میرگلوی‌بیات، کارشناس مسائل خاورمیانه گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه متن آن را از نظر می‌گذرانید. 

امارات برنده بهار عربی بود و عربستان بازنده آن
میرگلوی‌بیات کارشناس مسائل عمان معتقد است برای بررسی رفتار امارات و عمان در مورد اسرائیل باید به قبل از 7 اکتبر برگشت و گفت: «برای اینکه از سیاست‌ها، تصمیمات و راهبردهای کشورهای منطقه، بعد از طوفان الاقصی و وقایع امروز به‌خصوص در مورد دو کشور عمان و امارات صحبت کنیم، باید به قبل از 7 اکتبر و قبل از شروع طوفان الاقصی برگردیم و ببینیم قبل از 7 اکتبر، اتحادها، ائتلاف‌ها و همکاری‌های منطقه چه شکلی داشت. قبل از 7 اکتبر مهم‌ترین اتفاق منطقه در غرب آسیا و شمال آفریقا بهار عربی بود که تقریبا یک دهه طول کشید. اگر بخواهیم به‌طور کلی از بهار عربی و نقش امارات و عمان در نسبت با بهار عربی صحبت کنیم، می‌توان گفت امارات و عمان از برندگان بهار عربی بودند. برای درک بهتر مسئله می‌توان ادعا کرد مثلا کشور عربستان یکی از بازندگان بهار عربی بود. قبل از بهار عربی، امارات چنین نفوذی در کشورهای مختلف نداشت، این همه پایگاه نظامی و متحد و ائتلاف و نفوذ در نقاط مختلف را در منطقه نداشت، ولی عربستان که قبلا در سطح هیئت‌حاکمه کشورها، نفوذ خارق‌العاده‌ای داشت، امروز شاهد اینیم که در چند کشور یا این نفوذ را از دست داده یا کلا از معادلات آنها خارج شده است. برای مثال در لبنان بعد از ماجراهای سعد حریری، دیگر نفوذ آنچنان ندارد، سوریه را تقریبا از دست داده و یمن هم که عملا در مقابل عربستان تبدیل به یک خصم شده است اما امارات قبلا در بسیاری از این کشورها که امروز حضور دارد، نفوذی نداشت ولی امروز می‌بینیم از لیبی گرفته تا شرق آفریقا در یمن و عراق و... حضور فعالی دارد با سوریه هم رابطه خوبی ایجاد کرده است.»

بیات به این موضوع اشاره کرد که بعد از بهار عربی، امارات سطح دیگری در منطقه پیدا کرد و توضیح داد: «امارات برنده بهار عربی بود و توانست قدرت خودش را یک سطح یا بهتر است بگوییم چندین سطح در منطقه ارتقا دهد. عمان هم در این میان در بهار عربی توانست چهره میانجی‌گری خود را تثبیت کند و درحالی‌که مسائل مهم منطقه‌ای و نزاع‌های گسترده وجود داشت، عمان به هیچ وجه وارد نزاع‌ها و درگیری‌ها نشد و سعی کرد همواره میانجی باشد و برای عمان هم مسئله بهار عربی، یک سطح ارتقا در دکترین سیاست‌های عمانی که همان میانجیی‌گری بود به حساب می‌رفت. عمان بعد از بهار عربی توانست بین اوکراین و روسیه وساطت کند و سران عمان با روسیه جلسه می‌گذارند. برای جمع‌بندی می‌توان گفت، تا قبل از طوفان الاقصی و ۷ اکتبر امارات و عمان جایگاه‌شان را به دو جهت متفاوت ارتقا دادند ولی هردو ارتقا یافتند.»

7 اکتبر؛ ضربه اساسی به چشم‌انداز سران امارات در مورد اسرائیل
میرگلوی‌بیات در ادامه به این موضوع اشاره کرد که امروز امارات به دنبال تاثیرگذاری روی نظم منطقه‌ای است و گفت: «امروز باید قبول کنیم امارات یک بازیگر منطقه‌ای است. تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای، بعد از گذشت یک دهه از بهار عربی سبب شد، امارات دنبال تاثیرگذاری روی نظم‌های منطقه‌ای، نظم‌های جهانی و حتی همکاری با قدرت‌های بزرگ برود و به موازات افزایش این نفوذ منطقه‌ای، اقتصاد امارات نیز پیشرفت کرد و توانست سرعت رشد اقتصادی خود را بالا ببرد، اقتصادش را بزرگ کند و همین امر باعث شد این کشور مورد توجه قدرت‌های غربی و شرقی مثل چین قرار بگیرد. امارات، نوعی از کنشگری داشته که توانسته منافع غرب و شرق را در منطقه‌ای فاقد امکانات طبیعی و ژئوپلیتیک خاصی جمع‌ کند و این یک موفقیت برای امارات بوده است. در چنین فضایی امارات با زمزمه‌های خروج آمریکا از منطقه دنبال این بود که خود را به‌عنوان بازیگر اصلی در منطقه نشان دهد و خود را از زیر چتر عربستان و هژمونی ایران و نفوذ سنتی ترکیه خارج کند و حتی در سطح جهانی هم بازیگری داشته باشد و البته این بازیگری بیشتر با غرب هماهنگ بود تا شرق. همین مسئله باعث شد در پروژه‌هایی مثل I2U2 که در اتصال منطقه اقیانوسیه و هند به اروپا از طریق اسرائیل است بازیگری داشته باشد و این یکی از مسائل مهمی است که باید قبل از طوفان الاقصی به آن توجه کنیم. اگر بپذیریم امارات تبدیل به یک قدرت منطقه‌ای شده که سعی در بازیگری در سطح جهانی داشت و در راستای سیاست‌های آمریکا و اسرائیل عمل می‌کرد و با خروج آمریکا از منطقه به دنبال این بود که ضعف نظامی و اطلاعاتی و امنیتی خود را با حضور اسرائیل پوشش دهد، به این نتیجه می‌رسیم که 7 اکتبر یک ضربه اساسی به آن چشم‌اندازی بود که سران امارات دنبال می‌کردند. اگر اسرائیل ضربه نمی‌خورد، با توجه به جایگاهی که امارات در پروژه آیمک برای خود تعریف کرده بود و آن نظم منطقه‌ای که دنبال آن است، امروز توان بیشتری در منطقه‌ داشت. مضاف بر این امارات و اسرائیل در پرونده‌های مختلف مانند تجزیه منطقه، فشار روی مصر در اتیوپی، سیاست‌هایی که در لیبی اجرا می‌شود و سیاست‌های کنترل مصر که از طریق سرمایه‌گذاری امارات انجام می‌شود، هماهنگند. در همه این موارد با اسرائیل همنظر و همراه است و به نوعی، ارتقای جایگاه منطقه‌ای خودش را به اسرائیل گره زده است. امروز که یک سال از 7 اکتبر می‌گذرد، باید بدانیم رابطه امارات و اسرائیل، فقط بعد از 7 اکتبر نبوده و ریشه‌های عمیق‌تر اقتصادی، امنیتی، نظامی و ژئوپلیتیکی دارد. حتی اخباری آمد مبنی‌بر اینکه در حملات اسرائیل به لبنان امارات نقش داشته یا پایگاه‌های آمریکایی در امارات در عملیات‌های وعده صادق به پدافند منطقه‌ای اسرائیل کمک کردند. این سیاست‌های کلی امارات در قبال اسرائیل بعد از 7 اکتبر بوده و قطعا شکست اسرائیل و هرنوع پیروزی مقاومت، به نوعی به ضرر امارات تمام می‌شود.»

تعامل عمان با اسرائیل مثل استخوان در گلو
میرگلوی‌بیات در ادامه به رفتار عمان در قبال اسرائیل اشاره کرد و گفت: «عمان و امارات توانستند در بهار عربی جایگاه خودشان را ارتقا دهند و سطح کنشگری خودشان را چند سطح بالا ببرند. ولی ماهیت کنشگری عمان و امارات با هم تفاوت داشت. عمان وارد هیچ نزاعی نشد و حتی وارد نزاع یمن در همسایگی خودش نشد. وارد اتحادها و ائتلاف‌های منطقه‌ای نشد و سعی کرد که نقش میانجی خودش را ایفا کند و موفق هم بود. عمان با چنین جایگاهی که در بهار عربی به دست آورد، توانست در سطح جهانی نیز تاثیر‌گذار باشد. در این میان مسئله اسرائیل و صلح ابراهیم ترامپ، عمان را نیز تحت فشار قرار داده بود. به هرحال کشورهای منطقه، صف کشیده بودند که به معاهده ابراهیم بپیوندند ولی عمان مقاومت می‌کرد. مقاومتش هم به این صورت بود که عمان در سطح سران در این نشست‌ها حضور پیدا نمی‌کرد. برای مثال خود سلطان نمی‌رفت و معاونین خود را می‌فرستاد. به هرصورت، دوست نداشت در این فضا کنشگری کند. اما شرایط منطقه‌ای و فضایی که ایجاد شده بود داشت عمان را هم تحت تاثیر قرار می‌داد و آنها را هم در مسیر عادی‌سازی پیش می‌برد؛ هرچند که عمانی‌ها مقاومت داشتند. اما فشارهای منطقه عمان را هم تحت تاثیر قرار می‌داد و عمان ناگزیر بود به برخی از فشارها تن دهد. برای مثال وقتی عربستانی‌ها، حریم هوایی خود را در اختیار اسرائیل قرار دادند، عمان برای مدت زیادی در مقابل در اختیار قرار دادن حریم کشورش برای پروازهای اسرائیلی مقاومت کرد. جالب است بدانیم بدون حریم هوایی عمان، پروازهای به سمت جنوب آسیا و شرق آسیای اسرائیل، حتی با استفاده از حریم هوایی عربستان هم اقتصادی نمی‌شد. فشارهای زیادی به عمان وارد شد و اقداماتی مثل قطع برق سراسری در عمان انجام شد و عمان رضایت داد که بنا به شروطی هواپیماهای اسرائیلی از فراز عمان بگذرند. با این شرایط عمان، به نوعی استخوان در گلو با اسرائیل تعامل می‌کرد تا طوفان الاقصی شروع شد. به محض اینکه طوفان الاقصی شروع شد، ما شاهد کنشگری عمان برخلاف امارات بودیم. یعنی آنچه که امارات در حمایت از اسرائیل انجام داد، عمان عکس آن را انجام داد. برای مثال حریم هوایی خود را بست، تحریم‌های گسترده جامعه و دولتش علیه اسرائیل و حامیان رژیم‌صهیونیستی اعمال شد. دولت عمان جامعه را آزاد گذاشت علیه اسرائیل به راحتی اعتراض کنند، این درحالی بود که امارات به‌شدت با اعتراضات برخورد می‌کرد. سلطنت عمان اجازه داد مفتی اعظم این کشور علیه اسرائیل مواضع اساسی بگیرد. شیخ احمد خلیلی حتی از نابودی اسرائیل صحبت کرد. همچنین کمک‌های مالی و کالایی و خدماتی زیادی به غزه ارسال کردند و پزشکان عمانی به غزه رفتند و در سطح سیاسی هم عمان در سازمان‌های بین‌المللی، اسرائیل را جنایت‌کار جنگی دانست و از آنها شکایت کرد و به لحاظ سیاسی، مواضع بسیار سختی گرفتند و در کل بعد از 7 اکتبر، عمان مواضع متفاوتی درمقایسه با امارات گرفت.»

امارات نگران شکست اسرائیل در منطقه است
بیات به این موضوع اشاره کرد که با بالا رفتن سطح تنش‌ها در منطقه، هم امارات و هم عمان هردو نگران بالا رفتن تنش‌هایند و گفت: «امروز که سطح تنش میان ایران، اسرائیل و محور مقاومت به این سطح رسیده و وقایع دوسه هفته پیش اتفاق افتاده است، امارات و عمان، هردو از افزایش تنش در منطقه نگرانند ولی سطح نگرانی یکسان نیست. نگرانی عمان از این لحاظ است که افزایش تنش در منطقه ممکن است منجر به ایجاد ناامنی شود و برای مثال صنعت گردشگری آن کشور را تحت تأثیر قرار دهد و به هیچ وجه نگران نیست که در فعل و انفعالات منطقه به لحاظ نظامی و امنیتی آسیب ببیند یا زیرساخت‌های آن ضربه بخورد و درون کشور رعب و وحشت به وجود بیاید. چنانچه که هفته گذشته، ارتش جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار بعد از انقلاب تمرین نظامی مشترک درون خاک عمان با ارتش سلطنتی انجام داد. هرچند که این‌ تمرین از قبل برنامه‌ریزی شده بود ولی یک پیام دارد و به این معنی است که عمان نگرانی عمده‌ای به لحاظ افزایش سطح تنش در منطقه و سرایت آن به این کشور ندارد و تنها نگران این است که تنش در منطقه بالا رود و دوقطبی‌ها شدت گیرد و عمان نتواند نقشش را به‌عنوان میانجی‌گر ایفا کند؛ هرچند که بازهم به عمان در شرایط بحرانی نیاز است و نگران امنیتی و نظامی خاصی ندارد اما امارات نگران شکست اسرائیل در منطقه است و نگران این است که سطح تنش در منطقه و حملات اسرائیل به ایران، به منافعش نه‌تنها در کشورش بلکه در نقاط دیگر منطقه هم آسیب بزند. به هرصورت دانستیم که امارات، در یک تفاهم و تقریبا اتحاد با اسرائیل در منطقه قرار دارد که دنبال نظم منطقه‌ای مورد نظر خودشانند و از شکست و تضعیف اسرائیل در جنگ امروز بسیار، نگران است. »
 
https://mardomefarda.ir/vdcgxz9x.ak97n4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین