به گزارش
مردم فردا،جلال مقامی کشورمان با بیان اینکه در ابتدا علاقه زیادی به حرفه دوبله نداشته است، گفت: از بچگی تئائر را خیلی دوست داشتم و همیشه آرزو داشتم بازیگر تئاتر شوم تا روی صحنه بروم اما خیلی زود و از ۱۶ سالگی وارد دوبله و مشغول به کار شدم.
او با بیان اینکه در جوانی در چند فیلم سینمایی نیز نقش آفرینی داشته است، افزود: یادم میآید یک شب نمایش خصوصی فیلمی را داشتیم و افرادی همچون جلال آل احمد، عباس پهلوان و سپانلو نیز برای دیدن فیلم آمده بودند. در انتهای نمایش فیلم، آل احمد من را صدا کرد و گفت خیلی خوب جلوی دوربین بازی کردم و من بسیار خوشحال بودم که فردی همچون آل احمد از بازیام تعریف میکند اما از آن فیلم خیلی استقبال نشد به همین دلیل انگیزهام کم شد و سینما را کنار گذاشتم. البته قبل از سینما در شبکه دو سریال «شبهای آنجلس» را هم بازی کرده بودم. ما در خانه خودمان به خاطر مخالفت پدرم تلویزیون نداشتیم.
سریال پنجشنبه شبها پخش میشد و خانوادهام در خانه خالهام مهمان بودند و اتفاقی بخشی از بازی من را دیده بودند همان شب که از رادیو برگشتم متوجه شدم پدرم بیداراست در آن زمان ۱۹ ساله بودم. از من پرسید کجا بودم و من به او گفتم از رادیو برمیگردم و توضیح داد که در تلویزیون من را دیده بود و ازم خواست دیگر در فیلم و سریال حضور پیدا نکنم؛ پدرم اصلا به بازیگری علاقهای نداشت.
یادم میآید زنده یاد مجید محسنی میخواست در فیلم «بلبل مزرعه» او به جای جواد قائم مقامی بازی کنم اما آقای لطیف پور که در دوبله استاد من بود نگذاشت و زمانیکه فیلم به نمایش درآمد با استقبال خوبی همراه شد و من پشیمان شدم که چرا حضور پیدا نکردم شاید اگر در آن فیلم بازی میکردم سرنوشتم شکل دیگری پیدا میکرد.
وی در ادامه بیان داشت: زمانی که متوجه شدم مردم از دوبله بسیار استقبال میکردند بیشتر به سمت اینکار کشیده شدم . یادم میآید برای دیدن فیلم «شکوه علفزار» به سینما رفتیم جمشید مهرداد هم در آن زمان کار دوبله انجام میداد و در آن نمایش فیلم حضور داشت. مردم منتظر بودند تا سانس فیلم شروع شود یک دفعه آقای مهرداد با صدای بلند گفت دوبلور یکی از شخصیتهای فیلم جلال مقامی است که الان در اینجا حضور دارد و مردم به سمت من آمدند، عکس و امضا گرفتند و من بسیار خوشحال شدم . در زمان دوبله فیلم دکتر ژیواگو و بسیاری از فیلمهای دیگرآنقدر نقشی که میخواستیم جای او صحبت کنیم بر روی ما تاثیر میگذاشت ما واقعا گریهمان میگرفت. درواقع فیلم ما را به سمت خودش میبرد و با توجه به اینکه جوان بودیم میتوانستیم خودمان را جای شخصیتها قرار دهیم.
مقامی با بیان اینکه استاد من در دوبله خود بازیگرها بودند، گفت: هیچ مدیر دوبلاژی نمیتواند به دوبلور بگوید چه حسی بگیرد زیرا حس واقعی را خود بازیگر به دوبلور میدهد . یادم میآید زمانیکه جای موکی میوکلیوحرف میزدم تمام توجه من به صورت و چشمهای او بود تا ببینم چگونه میتوانم از او حس واقعی بگیرم.
یادم میآید فیلمی از لورل و هادی صامت بود کپشن های فیلم را ترجمه کرده بودند فکر میکنم در حدود ۱۰ صفحه بود و گفتند فیلم را با ترجمهای که داده بودند برای آن دیالوگ بنویسم در آن زمان برای انجام کار بسیار ذوق داشتم به همین دلیل پشت میز مویلا رفتم و دائم مینوشتم و از آقایان مقبلی و عباسی خواهش کردم تا جای لورل و هادی حرف بزنند.
مقامی در ادامه افزود: چندین سال پیش در مراسمی که اهالی شعر و ادب حضور داشتند از من دعوت کردند تا روی سن بروم و صحبت کنم در ابتدا کمی اضطراب داشتم زیرا تمام اساتید شعر و ادب در سالن حضور داشتند و زمانیکه میخواستم از جایم بلند شوم گفتم خدایا کمکم کن. با خودم گفتم جلوی این بزرگان چه چیزی بگویم. در ابتدا سکوت کردم و بعد از چند ثانیه گفتم من ۴۵ سال است پشت میکروفون زنده زندگی کردم و هیچ و وقت نترسیده بودم به جزء امروز درمقابل شما بزرگان که صاحب کلام هستید. فقط میتوانم بگویم اهل کاشانم روزگارم بد نیست و... در ادامه تصاویری از دیدنیها دوباره پخش شد و زمانیکه آمدم بنشینم یکی از بزرگان گفت چرا شما تا این اندازه فروتنی دارید؟ ما زمانیکه جوان بودیم بزرگترین ادبیات جهان را با صدای شما خواندیم.
موزه سینمای ایران درگذشت این هنرمند عرصه دوبلاژ را به جامعه هنری تسلیت میگوید و خانواده آن مرحوم و آرزوی صبرو تحمل دارد.