به گزارش
مردم فردا،با اینکه جوایز اسکار در ۲۴ شاخه مختلف و در انواع زمینهها از جمله کارگردانی، سناریونویسی و بازیگری اهدا میشود اما بدیهی است که مهمترین و مورد توجهترین مجسمه طلایی همان اسکاری باشد که به بهترین فیلم سال تعلق میگیرد زیرا عصاره کل سینما در همین جایزه مستتر است و هر تهیهکننده و حامی مالی و استودیویی که سازنده بهترین فیلم سال است، با دریافت این جایزه به جایگاه و درجهای میرسد که بالاترین منزلگاه در هنر سینما است و به یکی از اعتبارهای ماندگار آن استودیو تبدیل میشود.
نقطه پایانی همه راهها
ساخت بهترین فیلم در جوایز اسکار تا همین ۱۵ سال پیش مثل سایر قسمتهای این جایزه پراعتبار در فهرست کاندیداهای نهایی خود بیشتر از پنج فیلم را که از غربال کارشناسان عبور کرده باشند، جای نمیداد اما از اواخر دهه ۲۰۰۰ در پی اعتراضات بحقی که از جانب خالقان بسیاری از فیلمهای نامزد نشده به روند حذفشان صورت پذیرفت، گسترش یافت و آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری که مجری مراسم اسکار است، از آن تاریخ به بعد هر ساله ۹ تا ۱۰ فیلم را در لیست کاندیداها قرار میدهد و در روز توزیع جوایز مبادرت به اعلام نام فیلم پیروز براساس آرای ۸۵۰۰ عضو این نهاد درخصوص این آثار سینمایی میکند. این در حالی است که در ۲۳ شاخه دیگر اسکار فقط ۵ اثر هنری یا ۵ هنرمند کاندیدا میشوند و میزان اهمیت اسکار برترین فیلم سال از این نکته هم مشخص میشود که در شب توزیع جوایز همیشه اسکار برترین فیلم آخرین جایزهای است که اهدا میشود و پیش از آن تکلیف اسکارهای هر ۲۳ شاخه دیگر مشخص میگردد و این نشانگر وجود این باور است که گل سرسبد اسکارها، همین اسکار و جایزه این رده خاص است که تمامی راههای افتخار به آن منتهی میشود.
از «مرد پرندهای» تا «پارازیت»
پیشبینی اینکه کدام اثر سینمایی اسکار بهترین فیلم امسال را به دست میآورد مثل اکثر سنوات گذشته این جوایز به سبب برابری نسبی قوای آثار برتر کار سختی است و طی ۹۵ سال اهدای این جوایز اگرچه در مواردی یک فیلم به سبب کیفیت و جایگاه بسیار بهترش پیروزیاش از هفتهها و ماهها قبل حتمی نشان داده اما در اکثر سالها و بخصوص در ۲۰ سال اخیر پیشبینی در این خصوص به ریسکی بیسرانجام تبدیل شده زیرا هیچ فیلمی برتری مطلقی بر رقبا نداشته و برای چهار، پنج فیلم شانسهایی تقریباً مساوی وجود داشته است. این روند و ابهام موجود در زمینه شناسایی فیلم برتر سال از زمانی که آکادمی اسکار تغییر رویه داد و به جای میدان دادن هرچه بیشتر به آثار بزرگ و پرهزینه استودیوهای معمولی هم بها داد و شروع به اهدای جایزه اسکار به آنها نیز کرد، فزونی گرفته است. پیرو همین تغییر رویه از سال ۲۰۱۲ به بعد اسکار بهترین فیلم به کرات به فیلمهای کوچک و مستقل اهدا شده که «مرد پرندهای» در سال ۲۰۱۴، «سرزمین خانه به دوشها» در سال ۲۰۲۰ و «کودا» در سال ۲۰۲۲ نمونههای آن بودهاند. نقطه اوج این روند در سال ۲۰۱۹ بود که آکادمی اسکار در اقدامی بیسابقه برای اولین بار مجسمه طلایی بهترین فیلم را نصیب یک فیلم خارجی و غیر امریکایی کرد که «پارازیت» (انگل) محصول کشور کره جنوبی بود.
درآمدن کوچکترها از زیر سایه
در همین حدفاصل زمانی آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری (Ampas)از گرامیداشت سایر کارهای مستقل و آثار کمهزینه استودیوهای کوچک هم غافل نمانده که «بازگشت از گور» در سال ۲۰۱۵، «سه بیلیبورد، بیرون ابینگ میسوری» در سال ۲۰۱۷ و همچنین «کتاب سبز» در سال ۲۰۱۶ نمونههای روشن آن بودهاند و اسکارهای متعددی چه در شاخههای سناریونویسی و کارگردانی و چه در حوزههای بازیگری به این فیلمها تعلق گرفته و اینها رویکردها و اتفاقی است که در قرن گذشته و در ۷۵ سال نخست اهدای اسکارها هرگز شاهد آن نبودیم. برندههای همیشگی اسکار برترین فیلم سال و سایر اسکارهای اصلی آن ایام آثار سینمای امریکا و هنرپیشههای این کشور بودند و اگر هم سهمی به سایرین میرسید، دریافتکنندگان آن هنرمندان کشورهای اروپایی و بزرگی مثل انگلیس، آلمان ، فرانسه و ایتالیا بودند و نه کشورهای آسیایی و نه فیلمهای کوچک و مستقلی که هرگز دیده نمیشدند و زیر سایه کارهای اپیک (حماسی) و بزرگ وپرهزنیه هالیوودی گم و به فراموشی سپرده میشدند.
هم اسپیلبرگ هست هم تام کروز اما....
امسال هم تشخیص برنده اسکار برترین فیلم به سبب تفاوت اندک فیلمهای برتر، کار بسیار سختی نشان میدهد و طبعاً بهتر است تا زمان اعلام رسمی نام کاندیداهای این رده و نامزدهای ۲۳ شاخه دیگر اسکار که روز ۴ بهمن ماه صورت میپذیرد، صبر پیشه کرد ولی شرایط بهگونهای است که میتوان کم و بیش مدعیان درجه اول و دوم را برای راهیابی به فهرست نامزدها شناسایی و نام آنها را عنوان کرد. فهرست شانسداران اصلی از این فیلمها شکل میگیرد: «بانشیهای اینیشرین» (The Banshees of inisherin)،«پلک سیاه: واکاندا برای همیشه»، «الویس»، «همه چیز همه جا، بهطور همزمان»، «فیبل مانها» (یا «خاندان فیبل مان»)، «پینوکیوی گی یرمو دل تورو»، «تار»، «اسلحه برتر: ماوریک»، «پادشاه زن» و «حرفهای زنانه» در میان این آثار «فیبل مانها» با کارگردانی استیون اسپیلبرگ معروف که بهگونهای یک فیلم زندگینامهای و نشانگر اوصاف برخی اقوام درجه اول اوست، «اسلحه برتر ماوریک» که دنباله البته با ۳۶ سال تأخیر بر «ماوریک» و به واقع یک قسمت دوم بر آن فیلم حادثهای و یک بار دیگر مجهز به حضور تام کروز مشهور در رل اصلی است، «الویس» که شرحی برزندگی الویس پریسلی خواننده پرطرفدار و فقید امریکایی و تام هنکس یکی از بازیگران اصلی آن است و قسمت دوم «پلنگ سیاه» با نام تکمیلی «واکاندا برای همیشه» آثاری هالیوودی و با هزینههای کلان هستند که طبعاً تحت حمایت بیشتری قرار دارند و داستان پینوکیوی مشهور از دیگاه متفاوت گی یرمو دل توروی مکزیکی نیز کم و بیش در همین چهارچوب قرار میگیرد اما این به معنای بدون بخت بودن فیلمهای کوچکتر و مستقل نیست و یکبار دیگر بختهایی آشکار برای پیروزی آنها در این شاخه اصلی اسکار وجود دارد. پیامدهای خیز مجدد این گونه فیلمها به سوی مهمترین مجسمه طلایی سینمای جهان، به واقع از جالبترین نکات و اخبار هنر سینما در روزهای پایانی سال ۲۰۲۲ و سه ماه نخست سال ۲۰۲۳ خواهد بود.