به گزارش
مردم فردا،خانواده فخرالدینی زمانی که صاحب پسری به نام فرهاد شدند، هنوز ساکن آذربایجان بودند. فرهاد که دوماهه شد آمدند حوالی تبریز ساکن شدند. خانواده آرام و هنردوستی که همواره طنین چرخش صفحههای موسیقی گرامافون در فضای خانه شان جریان داشت و فرهاد کوچک از کودکی با ملودی و نوا عجین شده بود. در همان خردسالی بیش از آنکه بازی با هم سن و سالانش او را تهییج کند، قرار گرفتن در برابر رادیوی لامپی قدیمی خانه و جست وجوی موسیقیهای خوب میان امواج رادیویی او را به خود مشغول میکرد.
علاقه وافرش به موسیقی باعث شد پدرش که شاعر بود، او را برای فراگرفتن ردیفهای موسیقی به احمد مهاجر بسپارد و از همانجا ویلن نوازی را آغاز کند. کمی بعد از محضر ابوالحسن صبا بهره برد و هم پای چهره هایی، چون علی تجویدی، همایون خرم و مهدی خالدی به دنیای بی پایان موسیقی قدم گذاشت. تحصیلاتش را در هنرستان موسیقی تکمیل کرد و هنگامی که در مقام هنرجو به مؤسسه موسیقی شناسی وارد شد، چهارسال بعد در همان مجموعه آموخته هایش را به دیگر هنرجویان تدریس کرد.
سال ۱۳۴۱ بود که موفق شد تنبور خراسان را به روش ابونصر فارابی در مدت شش ماه پرده بندی کند و طی کنفرانسی ساز جدیدش را نواخت. پنج سال بعد، نخستین تجربه رهبری ارکستر را در جریان ضبط موسیقی فیلم «شوهر آهوخانم» تجربه کرد و هدایت گروهی پانزده نفره را بر عهده گرفت.
اما دهه ۵۰ اوج حرکت صعودی و پیشرفت فرهاد فخرالدینی در عالم موسیقی بود. به طوری که رهبری ارکستر رادیو و تلویزیون بر عهده او قرار گرفت و در همین ایام آلبومهایی منتشر کرد که از معروفترین آثار آن، موسیقی معروف قصه ظهر جمعه بود که سالها از رادیو پخش میشد. پس از انقلاب اسلامی، فرهاد فخرالدینی جایزه بهترین موسیقی متن را از جشنواره فیلم فجر در سال ۶۵ برای فیلم «گزارش یک جشن» و در سال ۶۶ برای فیلم «پرستار شب» دریافت کرد.
نقطه درخشان فعالیت استاد فخرالدینی در دهه ۷۰، تأسیس ارکستر ملی ایران در سال ۷۷ بود که خود برای یازده سال رهبری آن را برعهده گرفت و از آن طریق استعدادهای موسیقی درخشان را به جامعه هنری ایران معرفی کرد. ارکستری که دو نسل مختلف از موزیسینها را در خود جای داده بود و به همت رهبر توانمندش، با شکوه و ارزشمند ظاهر میشد.
فرهاد فخرالدینی در سال ۱۳۸۲ در سومین همایش چهرههای ماندگار، برگزیده شد، اما آنچه نخستین بار او را در میان عامه مردم به چهرهای آشنا و فراموش نشدنی بدل کرد، نام درخشانش در تیتراژ موسیقی سریال امام علی (ع) بود. اثری موفق و تأثیرگذار که تولید آن نتیجه پژوهشی سی ساله درباره عبدالقادر مراغهای بود.
از دیگر سریالهای معروف و آشنایی که استاد فخرالدینی بر متن آن نت نویسی کرد سریال «روزی روزگاری»، «کیف انگلیسی»، «روشنتر از خاموشی» و «شهریار» بود. وی علاوه بر آثار شنیداری، کتب پژوهشی ارزشمندی نیز در کارنامه افتخارآمیز خود دارد که مرجع علمی گران مایهای برای اهالی موسیقی است؛ «تجزیه و تحلیل شرح ردیف موسیقی ایران»، «فرم و آفرینش در موسیقی ایرانی»، «هارمونی موسیقی ایرانی» و «زیرگنبد مینا» از جمله آثار تألیفی اوست.
زیست در سایه پدری ادیب و شاعر هنگامی که با علقه خاص او به موسیقی سنتی ایرانی تلفیق شد، منجر به تولید آثاری شد که تا پیش از او، کمتر کسی چنان قدرتمند و مسلط در آن ظاهر میشد. قطعه «داروگ» با آهنگی از محمدرضا لطفی، شعری از نیما یوشیج و با صدای محمدرضا شجریان از نخستین آثاری بود که شعر نو را سوار بر موسیقی سنتی ساخته و به زیبایی عرضه کرده بود.