به گزارش
مردم فردا، خوانندهای که جوانمرگ شد اما با عاشقانههایش در بخشی از حافظه جامعه زنده ماند و هنوز هم مورد توجه است. دوستانش میگویند عاشق شده و بعد خوانده، برای همین هم حکایت عشق از زبان او بر جان شنونده مینشیند و دوستش میدارد. هرچه هست نمیتوان انکار کرد که او بهعنوان یک خواننده که عمری کوتاه داشته اسمی در تاریخ موسیقی دوره زندگیاش و پس از آن باقی مانده است.
مرگ تراژیک او هم البته در ماندن نامش بیتاثیر نبوده است. او که در اوج شهرت به اعتیاد مبتلا شده بود بر اثر تزریق آمپول آلوده به کزاز مبتلا و ۲ بهمن ۱۳۳۷ در بیمارستان هزار تختخوابی تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. با این همه صرف جوانمرگی نام هنرمندی برای طولانی مدت در ذهنها نمیماند و این نشان میدهد رفیعی ویژگیهای دیگری داشته که نامش ماندگار شده است. این موضوع را با سه خواننده از نسل قدیم و امروز مطرح کرده و خواستیم نظرشان را درباره ماندگاری رفعی بگویند.
شبیه جوانهای امروزی نبود
ناصر مسعودی
خواننده
داریوش رفیعی از هنرمندان تاثیرگذار زمان خودش بود. تاثیری که البته محدود به زمان خودش هم نشد و مانند هر هنرمند تاثیرگذار دیگری مورد توجه زمان و نسل های بعد از خود قرار گرفت. اگر بخواهم از دلایل این ماندگاری بگویم می توانم آن را در دو بخش باید بررسی کرد. یکی صدای ماندگار و توانایی اش در خوانندگی و دیگری در حسن اخلاق و فروتنی اش که درباره این بخش از استادانم بسیار شنیده بودم. داریوش رفیعی در عرصه هنر بسیار ماندگار بود و مانند هر هنرمند درخشانی دیگری اسمش و صدایش باقی ماند. از طرف دیگر فکر می کنم، تلخی مرگ زودهنگامش در جوانی هم قابل فراموشی نیست و همیشه در ذهن آدم باقی می ماند.
مرگ زودهنگام این هنرمند روی جامعه تاثیر گذاشت و به شهرتش کمک کرد اما این دلیل ماندگاری نام او نیست. حالا که چندین دهه از مرگ او گذشته و آنچه مهم است صدا و آثارش است و بسیاری از جوان هایی که هنوز صدایش را می شنوند و نام برخی قطعاتش را به خاطر دارند نه برایشان مرگ زودهنگام او مدنظر است و نه اغلب از حسن اخلاقش چیزی می دانند، شاید هم هیچ وقت نشنوند، اما همین که صدایش را می شنوند و با آثارش آشنا می شوند از او تاثیر می گیرند. ماندگاری یک هنرمند یا اثر را فقط با زمان می شود مورد قضاوت قرار داد. همانطور که می بینیم هنرمند جوانی همین سالها فوت کرد، هنوز مدت زیادی نگذشته تا حد زیادی فراموش شده و آن تب زمان درگذشتش فروکش کرده است. داریوش رفیعی را نمی توان با جوان های امروزی هم مقایسه کرد. راه و مسیرش متفاوت بود و راه دیگری را می رفت. اطرافیانش و کسانی که با آنها در ارتباط هنری بوده همه افراد بزرگی بوده اند. مصطفی گرگینزاده، مجید وفادار، جواد بدیع زاده و ... همه خود در موسیقی شناخته شده بوده و چهره های شاخصی هستند. هنوز هم می بینیم نسل جوان کارهای این خواننده را بازخوانی می کند و یا اگر می خواهد سراغ موسیقی دهه های گذشته برود، ناگزیر مسیرش به آثار رفیعی می افتد.
رفیعی در انتخاب اشعار خوب عمل کرده و صدایش هم گرم است. همین شده که فارغ از حتی بازخوانی کارهایش برخی جوان ها سعی می کنند مثل او بخوانند. در واقع خواننده و یا در کل هنرمندی که از عصر زندگی خودش فراتر است، طبعا روی هم نسلان خودش و نسل های بعدتر هم تاثیر می گذارد. فکر می کنم این همان مهم ترین نکته ای است که باید درباره رفیعی گفت، از عصر خودش فراتر بود و ماند. هر هنرمندی که از عصر خودش فراتر است، حتی اگر در میان هم نسلان خود و دوره خود هم آنطور که باید و شاید شنیده و دیده نشود، نسل های بعد کشفش می کنند و می خواهند که دنباله روی او باشند. ما هم وقتی جوان بودیم و شروع کارمان بود خواننده هایی چون رفیعی الگویمان بودند و سعی می کردیم با ظرافت های کارشان آشنا شویم و آن را دنبال کنیم.
یک خواننده معمولی اما باهوش
امین الله رشیدی
خواننده
از من سنی گذشته، دیگر جوان نیستم و جایی هم برای حسادت به دیگران ندارم. از هر صدا و اثر موسیقایی خوبی هم لذت می برم و دلیلی برای بیان نکردن نظر واقعی ام ندارم. پس امیدوارم اگر نظراتم را صریح بیان می کنم حمل بر حسادت نشود. به نظرم داریوش خواننده ای معمولی بود که نیمه سنتی می خواند. اما با همه معمولی بودنش صدای گرمی داشت و همین گرمی صدایش هم باعث شد بتواند مسیرش را ادامه دهد. خلاصه با همین گرمی صدا معروف شد و بعد هم عاشق شد. شاید همین که عاشق شد و از عشق خواند هم در موفقیتش تاثیر گذاشت.
با این همه او بسیار باهوش بود. با یک صدای معمولی سراغ کارهایی رفته که می مانند. هر ترانه و قطعه ای که نام های زنانه با خودش دارد، این فرصت را هم دارد که زمزمه شود و مردم آن را بشنوند. داریوش از این دست کارها زیاد دارد. حالا در کنار این موضوع همانطور که گفتم هم جوان است و صدای گرمی دارد، هم عاشق است و هم از نظر زیبایی و خوشتیپی در مضیقه نیست. چهره خوبی داشت و همین هم می توانست موجب توجه به او شود. خودش هم خیلی به این مسئله دقت داشت و هر جا می رفتیم در حال درست کردن زلفش و دقت به ظاهرش بود. ما خیلی جاها با هم بودیم و من خیلی دوستش داشتم.
داریوش رفیعی کارهای ساده ای را خواند. مجموع شرایط بالا بهعلاوه اینکه کارهای ساده ای را خوانده است، فرصت خوبی برایش فراهم کرد. کارهای ساده ای که هم خواندنش پیچیدگی نداشته و تبحر زیادی نمی طلبد و از طرف دیگر مردم و شنونده ها هم خیلی راحت با آنها ارتباط برقرار میکنند.
عاشقانه های ساده
وحید تاج
خواننده و آهنگساز
در زمانی که آقای رفیعی در عرصه موسیقی فعالیت می کند با ساخته هایی در میان آثار آهنگسازان روبه رو هستیم که در نهایت سادگی هستند. شعرهایی هم که با این موسیقی ها همراه می شوند ساده اند و پیچیدگی ندارند. حال زلال یک خواننده متبحر هم وقتی کنار دیگر اجرا قرار می گیرد، اثر ارزشمندی خلق می شود. می توانم بگویم هر اثر موسیقایی با کلام در ذهنم چهار ضلع مهم دارد که می توان آن را در قالب یک مربع دید. یک ضلع آهنگساز، یک ضلع شاعر و دو ضلع دیگر مربوط به خواننده است. خواننده هم باید زلالی درون داشته باشد و هم تبحر در خوانندگی. زلالی درون که داشته باشد عشق را خوب می فهمد و وقتی کلمات یک شعر عاشقانه را بیان می کند، مسلما تاثیرگذاری اش بیشتر خواهد بود. هر کدام از این چهار عنصر اگر در کاری درست انجام نشوند یک ضلع مربع لنگ می زند و نمی تواند اثر خوبی را به جای بگذارد. به نظرم این عوامل در آثار رفیعی و بسیاری از آثار گذشتگان موسیقی کشورمان به درستی رعایت شده و کنار هم قرار گرفته اند، حالا هم با گذر چندین دهه هنوز آثارشان استاندارد و مقبول عوام و خواص است.
موفقیت رفیعی و بسیاری از عاشقانههای قدیمیتر در در بیان ساده و از ته دل عبارت «دوستت دارم» است. در موسیقی گذشته برای بیان عشق با واژه های قلمبه و سلمبه امروز روبه رو نیستیم. در موسیقی از عشق آنقدر ساده حرف زده می شود که ممکن است هر کسی در زندگی اش تجربه کند و درباره شخص رفیعی باز هم می گویم جنس گفتن «دوستت دارم» او متفاوت است. حال و هوایی دارد که مخاطب با همه وجودش عشقی که می خواند را می پذیرد. این هم نشان از صفای درونی اش دارد. کلمه ها را، عبارت ها را آنگونه می گوید که انگار از ته دلش و با همه وجودش به زبان می آیند و در کنار تبحر خوانندگی اش اتفاقات موسیقایی را رقم می زند که بعد از چند دهه هنوز هم شنیدنی اند.