به گزارش
مردم فردا،نخست: «روز صفر» یک ایده برای فیلم بالقوه پروپاگاندا را میگیرد و از دل آن روایتی از جنس سینما بیرون میکشد. در این سالها دستگاههای امنیتی تلاش زیادی کردهاند تا بخشی از داستانهاشان را با سروشکلی که خود دوست دارند به سینما بیاورند. اینگونه است که جنس قهرمانان درون این داستانها، از کلیشههای ثابتی پیروی میکنند و طرف مقابل هم کلیشههای مدل خودش را دارد. این طرفی باید اهل خانواده باشد، حتمن پیشینهای از مذهب و جنگ داشته باشد و مظاهر آن را هم در فیلم به انحای مختلف ببینیم. کلیشههای طرف مقابل هم تقریبن سمت مقابل همان چیزهاییست که این طرفی دارد.
«روز صفر» با این که قطب منفیاش از اساس واقعی است و حتا پیشتر سینمای ایران روی پرده تصویرش کرده و در ذات رخداد چنان سیاه است که نقطهای حتا برای خاکسترینشاندادنش وجود ندارد، در این سو تلاش میکند از بازیِ «فیلم پروپاگاندا» خود را خلاص کند و با انتخاب مردی تلخ، بدون گذشتهی معلوم و در تعریف ادبیات داستانی، یک «هیچکس» کامل، موازنه را بهگونهای بچیند که نه با یک فیلم تبلیغاتی، که با یک «فیلمِ ژانر» طرف باشیم. این «فیلم ژانر بودن» همان ویژگی دوم است؛ دلیل دوم فیلم مهمی بودنِ «روز صفر»
دوم: این، یک فیلم جاسوسی تمامعیار است با الگوی شکار و شکارچی، با قهرمانی در یک سو و خبیثی در سوی دیگر؛ و در این راه، تقریبن تمام استانداردهای فیلمهای مهم ژانر در سالیان اخیر را رعایت میکند. از الگوی رخداد داستان در کشورهای مختلف، «بینام-تحت پوشش»بودن مامور بینالمللی محوریاش با همان تعریف فیلمهای امنیتی که هرکس در هرجا او را به یک نام و یک شمایل میشناسد و خودش و زندگی شخصیاش هم درون همین ماجراها تعریف میشود و هیچ الزام اخلاقی جز «وطن» ندارد، حل مسأله در دو شیوهی تعقیبوگریز و اکشن، مرحله به مرحله پیش رفتن و ورود به مرحلهی سختتر و دست آخر تکرو بودن و هدف را به چنگ آوردن.
اینها دقیقن تعریف زیرگونهی جاسوسیست که در سالیان اخیر، تیٔوریسینهای سینما در تعریف ژانرهای تازه، جز آن ۱۰ ژانر مادر، به این زیرگونههای اختلاطی رسیدهاند. ژانر برای پیداکردن آدرسی نزدیکتر برای تعریف دستهبندی فیلمهاست و این ژانرهای اختلاطی، ما را مستقیم، سر اصل مطلب میبرند. مثلن همین «جاسوسی» که با چند زیرگونه از دو ژانر اکشن و جنایی-گنگستری سر و کار دارد. همزمان، از اکشن، زیرگونههای «تریلر سیاسی»، «مأمور مخفی» و «زد و خورد فیزیکی و با وسیلهی نقلیه» را برمیدارد و از جنایی-گنگستری، زیرگونههای «کارآگاه کلهخر» و «پلیس و قانونشکن» را. همان کاری که این گروه پیشتر با تبدیل داستان تختی به یک فیلم زندگینامه-ورزشی در همین زیرگونههای اختلاطی انجام داده بود.
.
... و «روز صفر» دقیقن همهی اینها را دارد. گفتم. اگر در کشور دیگری ساخته میشد، شاید این اندازه فیلم مهمی نبود؛ اما اینجا، هم به دلیل نیفتادنش در دام یک تولید پروپاگاندا و هم برای حرکت روی خط دقیق ژانر، باید به احترامش تمامقد ایستاد.
یادداشت خسرو نقیبی برای «روز صفر»