این استاد دانشگاه وقتی میخواهد دلایل خروج نخبگان را از کشور مورد واکاوی قرار دهد، عملکرد بد دستگاههای متولی امور نخبگان را در رأس دلایل مهاجرت نخبگان قرار داده و میگوید: «کاش چنین ارگانهایی را نداشتیم. به عنوان مثال المپیادهای دانشآموزی که برای شناسایی نخبگان و تشکیل سازمان نخبگان برگزار میشود به نظر پروسه ناقصی است. برای شناسایی نخبگان سرمایهگذاری میکنیم و آنها را آموزش میدهیم و آماده تولید علم میکنیم، اما برای مهمترین بخش که استفاده از نخبگان در توسعه علمی، فناوری و رفع مسائل و معضلات کشور است برنامهریزی مطلوبی نداریم.»
وی با تأکید بر اینکه متولیهای زیادی در این بخشها حضور دارند، ادامه میدهد: «با وجود برخی کارهای مثبت وقتی در عمل ۲۵ درصد افرادی که تحت حمایت بنیاد ملی نخبگان بودند از کشور خارج شدند؛ یعنی این کارها مؤثر نبوده و بخشهای دیگر نیز باید پای کار بیایند و اقدامات دیگری صورت داد.» عامری با اشاره به مشکلات و معضلات کشور در حوزه مدیریتی، محیطزیست، اخذ مالیات و معضلات اجتماعی معتقد است ساختارهای مدیریتی، اداری و سازمانی ما اجازه ورود نخبگان برای رفع این مسائل را نمیدهد و راه برایشان باز نیست.
وی تأکید میکند: «متأسفانه دنبال این نیستیم که بخواهیم سیستماتیک از نخبگان استفاده کنیم تا دانش و فناوری جدیدی را وارد عرصه تولید و صنعت کنیم. میدان دادن به نخبگان یعنی از آنها در بخش صنعت، مدیریت و پشتیبانی بهره برد.»
از نگاه این استاد دانشگاه، نخبه وقتی ببیند وجودش در کشور مورد توجه و استفاده نیست و کشورهای دیگر هم با زرنگی برای بردن آنها برنامه دارند، به رفتن فکر میکند.
عامری مهمترین علت مهاجرت نخبگان را نداشتن برنامه جامع برای به کارگیری نخبگان در حوزههای علمی، فناوری و حتی حوزههای تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور میداند و در ادامه به عملکرد بد برخی دانشگاهها و اعضای هیئت علمی اشاره میکند که محیط را به گونهای برای فرد نخبه طوری طراحی میکنند که احساس کند، باید از کشور برود و اگر نرود کار اشتباهی کرده و زندگی ایدهآل آنجا است.